یادت ای دوست بخیر
نازنینم خوبی؟
خبری نیست ز تو
دل من میخواهد، که بدانی بی تو
دلم️ اندازه ی دنیا تنگ است
بهترینم ای دوست
یادگار دیروز..
دل من سیر برایت تنگ است
شهیدمحمدحسین محمدخانی
درکنار سردار سلیمانی
زمان شهادت: 1394/08/16
مکان شهادت: سوریه ؛ حلب
به روایت همرزمش
محمد حسین عاشق بود،واقعا غیر از این چیزی نمی تونم در موردش بگم.چون کارهایی که انجام می داد رو جز با منطق عشق نمیشه توجیه کردهمیشه وقتی همه ی ما کم می آوردیم اون آماده بود.
خیلی از شبها که بعضی از یگان ها آمادگی عملیات کردن نداشتند محمد حسین و یگان تحت امرش داوطلب می شدند و نمی گذاشتند کار روی زمین بمونه.خیلی وقتها چندین شب پشت سر هم مردشماره یک عملیات ها بود️.
علاقه عجیبی به خانم و کودک نوزادش داشت،واقعا وقتی با بچه اش بازی می کرد من حسودیم می شد از اینکه انقدر ذوق بچه اش رو داره.قبل از شهادتش حدود دو ماهی می شد که خانواده اش رو ندیده بود?
به زور و با التماس از خط کشیدمش عقب و گفتم برو خانوادت رو ببین،اول چیزی نمی گفت،ولی بعد از اصرار زیاد من گفت: حاجی من دیگه از خانواده ام دل کندم، نمیخوام دوباره وابستشون بشم.
واقعا هم از دنیــا و همه تعلقاتش دل کنده بود، آخرین دفعه ای بود که دیدمش،بعد از اون رفت و دیگه برنگشت?.
یادت ای دوست بخیر