گلایه امام زمان -عجل الله فرجه- از علما و طلاب
مرحوم مشهدی حسن یزدی-از شیفتگان و دلسوختگان امام زمان -عجل الله فرجه- تشرفی حائز اهمیت را به شرح زیر تعریف کردند:
«تقریباً در سال 1350 شمسی یک روز صبح زود به کوه خلج رفتم و در آن جا مشغول زیارت خواندن و توسل به امام زمان -عجل الله فرجه- شدم. حال خوبی داشتم و دائماً با حضرتش مناجات می کردم و می گفتم:
ای کاش ظهور می کردید و من ظهور شما را درک می کردم.
آن روز، روز تعطیلی بود. پس از توسل، از کوه خلج به منزل رفتم و قدری استراحت کردم.
در عالم رؤیا (یا بین خواب و بیداری) دیدم در همان مکان روی کوه خلج هستم آقایم و مولایم صاحب الزمان -عجل الله فرجه- هم هستند. آقا در حالی که دست هایشان را بر پشت گذاشته بودند به طرف شهر مشهد نگاه می کردند. گفتم: آقا تشریف بیاورید داخل شهر. (منظورم ظهور آن حضرت بود) فرمودند:
«من در این شهر غریبم.»
گفتم: آقا اگر کاری دارید بفرمایید تا برایتان انجام دهم. فرمودند:
«ما کارگران زیادی داریم ولی آن ها حق ما را می خورند و اکثراً یک قدم هم برای من بر نمی دارند و به یاد من نیستند.»
در این هنگام از خواب بیدار شدم و در فراق آن حضرت و برای غربت آن حضرت بسیار اشک ریختم.»
(آیا ظهور نزدیک است، صفحه116)
اللهم عجل لولیک الفرج
#مدرسه_علمیه_نرجسیه_سنجان
#ناب_14
گلایه امام زمان از علما وطلاب