بسم الله الرحمن الرحیم
گریههای مُدام امام سجاد علیه السلام !
جابر بن عبدالله به حضرت سجاد «سلام الله علیه» عرض کرد:
…هنوز وقت آن نشده که گریه های خود را کم کنید؟
چرا این قدر گریه و بی تابی می کنید؟
فرمودند:
……یعقوب نبی پیامبر بود و فرزند پیامبر و دوازده پسر داشت، خداوند یکی را گرفت و غایب شد و می دانست یوسف زنده است. موی سر و صورتش سفید شد و قدش خمید و از شدت غصه دیدگانش را از دست داد، و (این حالات) همه در حالی بود که می دانست پسرش زنده است؛
…….ولی من، پدر و برادرانم و هفده نفر از خانواده ام را از دست دادم.
…عصر عاشورا از گودال قتلگاه عبور کردیم، دیدم همه ی این ها به خاک و خون غلطیده اند؛
…هرگاه آب می خورم، یاد لب تشنه ی اباعبدالله «سلام الله علیه» می افتم ….،
…هر وقت بچه ای می بینم، یاد علیاصغر «سلام الله علیه» می افتم،
…هر وقت جوانی را می بینم یاد علی اکبر و عباس «سلام الله علیهما» می کنم.
چگونه گریه ها را تمام و کم کنم؟
?عوالم العلوم، ج18، صص156-158
__________________________
#حی_علی_العزا
گریههای مُدام امام سجاد علیه السلام !