کـریم اهـل بیــت
هیچکسی نبود که در خانه امام حسن مجتبی بیاید و کمکی به او نشود. یکبار از حضرت پرسیدند: چرا هر نیازمندی که میآید شما به او چیزی میدهید؟ حضرت فرمود: چون من گدای خانه خدا هستم. چون من نیازمند در خانه خدا هستم. میخواهم خدا هم به من چیزی بدهد و مرا رد نکند. از این جهت من هم سائلی را رد نمیکنم. کسی خدمت امام مجتبی آمد، گفت: آقا تو را به کسی که خیلی کرامتها و نعمتها داده است، به داد من برس. دشمن به من حمله کرده است. دشمنی که کوچک و بزرگ نمیشناسد. حضرت فرمودند: چه کسی؟ گفت: فقر! مرا بیچاره کرده است. حرت به خادمشان فرمودند: هرچه هست بردار و بیاور. پنج هزار درهم آورد. پنج هزار درهم، درهم نقره بوده است، هر ده درهم یک دینار بوده است. یعنی پنج هزار درهم پانصد دینار میشود. هر دینار یک مثقال طلا است. یعنی پانصد مثقال طلا! اهلبیت وقتی میدادند اینطور نبود که کم بدهند. فرمودند: طوری به فقیر بدهید که مشکلاتش برطرف شود. گاهی 12 هزار درهم میدادند.
کسی خدمت امام مجتبی(علیه السلام) آمد و اظهار نیاز کرد. حضرت فرمود: آدم نباید اظهار نیاز کند مگر در سه صورت. چون میدانید قرض گرفتن، درخواست چیزی را از دیگران کردن به خودی خود مکروه است. خدا نمیپسندد یک مؤمنی ذلیل شود. شاید از کسی پول بخواهی، او بر سر تو منت بگذارد. یک ذلتی در آن باشد، اگر میخواهی شأنت محفوظ باشد، به خودی خود قرض گرفتن مکروه است. امام حسن مجتبی فرمودند: سؤال کردن و درخواست کردن صلاح نیست مگر در سه مورد. اول اینکه بدهی کمرشکن پیش بیاید. یکمرتبه کسی ورشکست میشود. یا دیهای سنگین برایش میشود. در اینجا اگر درخواست کند، قرض کند، عیبی ندارد.
دوم در جایی که فقری باشد که آدم را سیاه بخت کند. فقری که کارد را به استخوان رسانده باشد. فقری که نشود تحمل کرد. اینکه آدم زود با کوچکترین نیازی درخواست کند، این درست نیست.
سومین مورد جایی است که یک فشار ناگهانی در زندگی آدم وارد میشود. مثلاً فرض کنید سیلی، زلزلهای شود و خانه از بین برود. اینجا بحث کاسبی و ورشکستگی نیست. در این سه مورد اشکالی ندارد.
حضرت صد دینار به این فرد دادند. این فرد خدمت امام حسین(علیه السلام) رسید. در عین حال که در بین ما کریم اهلبیت به امام حسن معروف است.
از بیانات حجت الاسلام عالی
کـریم اهـل بیــت