کریم اگر کرم کند صد گره وا شود ز لطف
جانم ارباب
کریم اگر کرم کند صد گره وا شود ز لطف
حسین اگر نظر کند درد دوا شود ز لطف
نفس اگر کم آورم هوای عشق یار هست
از این تنفس عاقبت ، دلم فدا شود ز لطف
صدا اگر صدا بود ، فقط خدا خدا کند
کاش که ذکر قلب ما ، خدا خدا شود ز لطف
چه می شود حسین من ، پس از بسی مبارزه
به همرهی رهبرم ، سرم جدا شود ز لطف
گدای حرفه ای منم ، که از درت نمی روم
چقدر خرج کرده ام ، دلم گدا شود ز لطف
حریم هیئت شما ، حریم کربلای توست
درون هیئتت لبم ، پر از نوا شود ز لطف
درون قبر من بیا ، رقیه را صدا بزن
که این دل پر از غمم ، پر از صفا شود ز لطف
کریم را چه حاجتی به این گداست ای صنم
چه می شود که دیده ات به سمت ما شود ز لطف
ز اشک گونه ام ببین ، بسی گلاب می چکد
نظر نما که حاجت ، دلم روا شود ز لطف