دستهای من و دامان رضا .. بَه چه شود
کرم و بخشش و احسان رضا .. بَه چه شود
?
روز اول که خدا قرعه زد اعلام نمود
خاک ایران شده مهمان رضا .. بَه چه شود
?
کرمش شامل حال من آلوده شد و ..
شدم انگار مسلمان رضا .. بَه چه شود
?
دست خالی نشده از در لطفش کوتاه
کاش باشم ز فقیران رضا .. بَه چه شود
?
بشمارند مرا روز قیامت ، خوب است
یکی از خیل غلامان رضا .. بَه چه شود
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائک
کاش میشد پر بگیرم تا حرم
پیش سلطان،پیش آقای کرم
?
کاش دعوت میشدم با زاءران
در حرم پر میزدم با عاشقان
?
کاش من را هم صدایم میزدی
یک زیارت را به نامم میزدی
?
درد مند هستم دوایم با شما
دستگیری کن شفایم با شما
?
من به شوقت اشک دارم مهربان
من ز هجران بی قرارم مهربان
?
یک دل پر درد شد همپای من
در زمستان یاد تو گرمای من
?
عکس زیبایت به دلها قاب شد
با نگاهت برف این دل آب شد
?
در شب قبرم کنی من را خطاب
میکنی آقا قدم ها را حساب
?
خاک پایت میشوم کاری بکن
نوکر بیچاره را یاری بکن
کاش باشم ز فقیران رضا ....