#داستانک_قابل_تامل
#کارکردن
#عارنداشتن_ازکار
#بازارکساد
روزی امیر المؤمنین علیه السلام در حالی که در منزل غذای کافی را نداشتند از خانه بیرون آمدند و دنبال کار رفتند. به نخلستان های اطراف مدینه سر زد تا ببیند کارگر نمی خواهند، کسی کارگر نمی خواست، بازار کار کساد بود
حضرت از مدینه بیرون آمدند، دیدند خانمی کنار باغی ایستاده دائم به این طرف و آن طرف نگاه می کند
حضرت پرسید: خانم دنبال چه می گردی؟
عرض کرد: کارگر می خواهم
دیوار باغ فرو ریخته ، حیوانات و کودکان می آیند خرما ها را می برند
کارگری می خواهم که تا شب این دیوار را درست کند.
حضرت فرمودند:
من درست می کنم. وارد باغ شدند و تا آخر شب خودشان با سطل از چاه آب کشیده و گل درست کردند و دیوار را تعمیر کردند
آخر وقت صاحب باغ گفت: آقا! با شما طی نکرده بودم ولی خرما هست، هر چقدر می خواهید خرما بردارید
مقداری خرما به حضرت امیر علیه السلام داد، آن حضرت با خوشحالی خرما را به خانه آوردند و با خانواده استفاده کردند.
?بحارالانوار ج 41 ص 33
نکته: یکی از عواملی که باعث می شود فقر در جامعه از بین برود، عار نداشتن از کار است.
کار عار نیست