?چکیده زندگینامه حضرت علی علیه السّلام قسمت چهارم
#زندگینامه_امیرکلام
?شب ضربت خوردن حضرت علی علیه السّلام
?شهادت حضرت علی علیه السّلام
? عبدالرحمن بن ملجم مرادی، از گروه خوارج و از آن سه نفری بود که در مکه معظمه با هم پیمان بسته و هم سوگند شدند، که سه شخصیت مؤثر در جامعه اسلامی، یعنی امام علی بن ابی طالب علیه السّلام، معاویه بن ابی سفیان و عمرو بن عاص را در یک شب واحد ترور کرده و آن ها را به قتل رسانند.
?وی به همراهی شبیب بن بجره اشجعی، که از همفکران وی بود و هر دوی آن ها از سوی “قطام بنت علقمه” تحریک و تحریث شده بودند، در سحرگاه شب نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 40 قمری در مسجد اعظم کوفه کمین کرده و منتظر ورود امیرمؤمنان علی بن ابی طالب علیه السّلام شدند.(1)
? هم چنین قطام، شخصی به نام “وردان بن مجالد” را که از افراد طایفهاش بود، به یاری آن دو نفر فرستاد.(2)
?أشعث بن قیس کندی که از ناراضیان سپاه امام علی علیه السّلام و از دو چهرگان و منافقان واقعی آن دوران بود، آنان را راهنمایی، پشتیبانی و تقویت روحی مینمود.(3)
?حضرت علی علیه السّلام در شب نوزدهم ماه مبارک رمضان، مهمان دخترش ام کلثوم سلام الله علیها بود و در آن شب حالت عجیبی داشت و دخترش را به شگفتی درآورد.
روایت شده که آن حضرت در آن شب بیدار بود و بسیار از اتاق بیرون میرفت و به آسمان نظر میکرد و میفرمود: به خدا سوگند، دروغ نمیگویم و به من دروغ گفته نشده است. این است آن شبی که به من وعده شهادت دادند.(4)
?به هر روی، آن حضرت به هنگام نماز صبح وارد مسجد اعظم کوفه شد و خفته گان را برای ادای نماز بیدار کرد. از جمله، خود عبدالرحمن بن ملجم مرادی را که به رو خوابیده بود، بیدار و خواندن نماز را به وی گوش زد کرد.
?هنگامی که آن حضرت وارد محراب مسجد شد و مشغول خواندن نماز گردید و سر از سجده اول برداشت، نخست شبیث بن بجره با شمشیر برّان بر وی هجوم آورد، ولیکن شمشیرش به طاق محراب اصابت کرد و پس از او، عبدالرحمن بن ملجم مرادی فریادی برداشت: “لله الحکم یا علی، لا لک و لا لأصحابک"! و شمشیر خویش را بر فرق نازنین حضرت علی علیه السّلام فرود آورد و سر مبارکش را تا به محل سجده گاهش شکافت.(5)
? حضرت علی علیه السّلام در محراب مسجد، افتاد و در همان هنگام فرمود: بسم الله و بالله و علی ملّه رسول الله، فزت و ربّ الکعبه؛ سوگند به خدای کعبه، رستگار شدم.(6)
?نمازگزاران مسجد کوفه، برخی در پی شبیب و ابن ملجم رفته تا آن ها را بیابند و برخی در اطراف حضرت علی علیه السّلام گرد آمده وبه سر و صورت خود میزدند و برای آن حضرت گریه مینمودند.
?حضرت علی علیه السّلام، در حالی که خون از سر و صورت شریفش جاری بود، فرمود: هذا ما وعدنا الله و رسوله؛(7) این همان وعده ای است که خداوند متعال و رسول گرامیاش به من دادهاند.
?حضرت علی علیه السّلام که توان ادامه نماز جماعت را نداشت، به فرزندش امام حسن مجتبی علیه السّلام فرمود که نماز جماعت را ادامه دهد و خود آن حضرت، نمازش را نشسته تمام کرد.
?روایت شد، که در هنگام ضربت زدن عبدالرحمن بن ملجم بر سر مطهر حضرت علی علیه السّلام، زمین به لرزه در آمد و دریاها مواج و آسمان ها متزلزل شدند و درهای مسجد به هم خوردند و خروش از فرشتگان آسمان ها بلند شد و باد سیاهی وزید، به طوری که جهان را تیره و تاریک ساخت و جبرئیل امین در میان آسمان و زمین ندا داد و همگان ندایش را شنیدند. وی میگفت: تهدمت و الله ارکان الهدی، و انطمست أعلام التّقی، و انفصمت العروه الوثقی، قُتل ابن عمّ المصطفی، قُتل الوصیّ المجتبی، قُتل علیّ المرتضی، قَتَله أشقی الْأشقیاء؛(8) سوگند به خدا که ارکان هدایت درهم شکست و ستارههای دانش نبوت تاریک و نشانههای پرهیزکاری بر طرف گردید و عروه الوثقی الهی گسیخته شد. زیرا پسر عموی رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم شهید شد، سید الاوصیا و علی مرتضی به شهادت رسید. وی را سیاه بخت ترین اشقیاء، [یعنی ابن ملجم مرادی] به شهادت رسانید.
(1) ? الارشاد (شیخ مفید)، ص 20؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله (البری)، ص 112
(٢)? وقایع الایام (شیخ عباس قمی)، ص 41؛ تاریخ ابن خلدون، ج2، ص 184
(٣)?3- الارشاد، ص 21؛ وقایع الایام، ص 41؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج1، ص 171
(4)?منتهی الآمال، ج1، ص 172
(5)?الارشاد، ص 23؛ منتهی الآمال، ج1، ص 172؛ الجوهره فی نسب الامام علی و آله، ص 113؛ وقایع الایام، ص 41
(6)?منتهی الآمال، ج1، ص 174
(7)?همان
(٨)?همان
?? #ادامه دارد..
چکیده زندگینامه حضرت علی علیه السّلام قسمت چهارم