چفیه در دل شب سجاده عشاق بود.
چفیه در دل شب سجاده عشاق بود ، زیرانداز در هنگام استراحت و ملافه در هنگام خواب
چفیه در هنگام شناسایی منطقه و جنگهای چلیکی نقاب می گشت
در هنگام نیاز بند اسلحه، کمر بند و فانسقه ای بود
صبح و ظهر و شام سفر می شد
هنگام حمام حوله می شد
هنگام نبرد، همچو شال برگردن بسیجی می درخشید،
اما زمانی که عملیات تمام می شد چفیه خون آلود بود و آن بسیجی شهید
زمانی که منطقه جنگی به شیمیایی آلوده می گشت پارچه نمناکی بود جلوی بینی
پیش بند آرایشگاهای صلواتی
در موقع لزوم طناب
هنگام مجروح شدن برانکارد، باند زخم
هنگام دستگیری دشمن دستبند و چشم بند
تور ماهیگیری در کنار اروندرود و در هنگام گرما باد بزن
آری شما کدام وسیله را سراغ دارید که آنقدر ساده باشد ولی در عین خال این همه کار را انجام دهد؟