یکی از موانع ظهور، ترس امام مهدی(عج) از کشته شدن است؟ این ترس چه توجیهی دارد؟
متن کامل پرسش
؛ چرا امام زمان (عج) در حالیکه خود زمینه امنیت ما را فراهم میکند(بحول و قوه الهی) اما به فرموده ائمه(ع) از جان خود خوفناک است؟ میترسد که کشته شود؟! چرا ما محیطی امن برای او فراهم نکردیم که ما را ملاقات کند؟ و در زمان ظهور این شرایط فراهم میشود؟
پاسخ
بر اساس برخى روایات، ترس از کشتهشدن، یکی از عوامل غیبت امام مهدی(عج) است. چنانکه امام صادق(ع) فرمود: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَا بُدَّ لِلْغُلَامِ مِنْ غَیْبَةٍ فَقِیلَ لَهُ وَ لِمَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ یَخَافُ الْقَتْل».[1]
ترس ایشان از کشته شدن نه به خاطر ترس از جان خویش است که این خاندان از مرگ هراسی نداشتند، بلکه هراس ایشان به این دلیل است که با کشته شدنش نتواند وظیفهای که خداوند جهت گسترش عدل در تمام زمین بر عهده او گذاشته را به خوبی به پایان برساند.
به بیان دیگر، ترس یاد شده هرگز «خوف مذموم» نیست که از ضعف نفس بر میخیزد، بلکه هراسى عقلى است که امرى بس پسندیده و در برخى موارد لازم و ضرورى است. ترس برخاسته از بستر «خود دوستى» که سبب گریز از خطر کردن به روز حادثه در مسیر حفظ دین و مکتب میشود، ضعف نفسانى صفتى ناپسند در برابر شجاعت است؛ امّا خوفى که سبب حفظ جان آدمى و هدر نشدن و بیاثر نمردن شود، ممدوح و عاقلانه، بلکه واجب است؛ زیرا مهم آن است که نثار خون نتیجه دهد و به ثمر بنشیند.
آنکه خون میدهد اما به مثمر بودنش نمیاندیشد، متهور است نه شجاع؛ زیرا شجاعت در سنجیده عمل کردن و به جا کارزار کردن است، همانگونه که وجود مبارک على(ع) در اوضاع خاصى از خطر کردن و هدر دادن جان خویش و خاندان مکرم و یاران اندکش حذر کرد.
امام علی(ع) خود در این باره میفرماید:
«نگریستم و دیدم نه مرا یارى است و نه مدافعى و مددکارى، جز کسانم که دریغم آمد به کام مرگشان برم، پس خار غم در دیده خلیده چشم پوشیدم و گلو از استخوان غصه آب دهان را جرعه جرعه نوشیدم و شکیبایى ورزیدم در خوردن خشمى که از حنظل تلختر بود و دل را از تیغ برنده، دردآورتر».[2]
ایشان در حالى از کشته شدن دورى میکردند در لیلة المبیت به تنهایى و بیهیچ سلاح و دفاعى در بستر رسول خدا(ص) خوابید. او چگونه از مرگ واهمه داشته باشد، در حالیکه خود میگوید: «اگر تمام عرب در صفى یگانه به جنگم آیند، هرگز به آنها پشت نخواهم کرد».[3]
بنابر این، منظور از ترس در اینگونه روایات، ترس عاقلانه است که عین شجاعت است؛ نه ترس برخاسته از ضعف نفس، پس باید گفت که حضرت ولىّ عصر(عج) از آن ترساناند که با ظاهر شدن در میان مردم، پیش از آنکه موعد الهى آن فرارسد، حضرتش را به قتل رسانند.
[1]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 243، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[2]. سید رضی، نهج البلاغة، ترجمه، شهیدی، جعفر، ص 49، تهران، علمى و فرهنگى، چاپ چهارم، 1378ش.
[3]. نهج البلاغة، ترجمه، شهیدى، ص 318.
چرا ما محیطی امن برای او فراهم نکردیم که ما را ملاقات کند؟