همه قوای عالم منتسب به یک حقیقت واحد است.
در عالم یک حقیقت وجود دارد که جان همه ی عالم است و آن خداوند تبارک و تعالی است. خداوند به وسیله ی فرشته ها جلوه می کند خودش را؛ یعنی تجلی می کند.
در مظاهر و تجلی فرشتگان یک حقیقت است گاهی درخت می شود؛ گاهی آب می شود؛ دریا می شود؛ زمین می شود؛ خورشید می شود؛ ماه می شود؛ فرشته می شود؛ جبرئیل و گاهی میکائیل می شود و… . کاری که جبرئیل می کند، میکائیل نمی تواند بکند.
چون نحوه ی خاص وجود جبرئیل غیر از نحوه ی خاص وجود میکائیل است. نحوه ی خاص میکائیل غیر از اسرافیل است. اسرافیل غیر از عزرائیل است. پس ساختار های وجودی هر یک با دیگری فرق می کند.
یک حقیقت است که در میکائیل با میلیارد ها فرشته ی تحت امر او تجلی می کند. همان حقیقت در جبرائیل با میلیارد ها فرشته تحت پوشش او کار انجام می دهد. همان حقیقت در عزرائیل و اسرافیل و میلیارد ها فرشته ی تحت امرشان تجلی می کند. انسان وقتی پایش را از اینجا می گذارد بیرون، چه چیز هایی که نمی بیند. یک حقیقت با میلیارد ها جلوه یا صد هزار چهره.
با صد هزار جلوه بیرون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
یک حقیقت است؛ ولی جلوه هایش متفاوت است. شما در یک گلستان می روید یا بازار های گل و باغهای گل، انواع کاکتوس، با چینش های هندسی زیبا می بینید. یا بیش از 70 نوع گل رز می بینی. در یک باغ دیگر می بینی گلهای دیگر، با رنگهای مختلف.
چه جلوه های یک حقیقت و این همه جلوه. تا می آیی گیج شوی و تعجب کنی؛ خدا می گوید: تو خودت از همه ی اینها پیچیده تر هستی که یک نفس و این همه جلوه داری. خدا چه کار کرده؟
وقتی می ایستی، نماز می خوانی جلوی چنین خدایی می گوییم: «الله اکبر» آیا می فهمیم معنایش چیست؟ «بسم الله الرحمن الرحیم» «الحمد لله رب العالمین». رب العالمین؛ یعنی ربی که میلیارد ها میلیارد موجود را بطور هم زمان اداره، تغذیه و تربیت می کند. مالک و مدّبر میلیارد ها موجود است.
استاد_محمد_شجاعی
همه قوای عالم منتسب به یک حقیقت واحد است.