♦️هتک حرمت امام هادی علیه السلام موجب مرگ متوکل شد
زرّافه (زراره) مىگوید: متوکل خواست که امام على النقى صلوات الله علیه براى «یوم السّلام» پیاده برود؛ اما وزیرش گفت: این به ضرر تو تمام مى شود؛ انجام نده
متوکل گفت:
باید برود
وزیر گفت: اگر ناچار باید برود، پس دستور بده بزرگان و اشراف و فرماندهان نیز با او باشند تا مردم گمان نکنند که تنها او را فرستاده اى.
زرّافه مىگوید: وقتى که امام رفت و «یوم السّلام» را انجام داد، به دهلیز آمد؛ چون فصل تابستان بود، عرق نموده بود؛ آنجا او را ملاقات کردم و نشستیم و عرقش را با دستمال پاک کردم
سپس گفتم: از پسر عمویت ناراحت نباش؛ او تنها تو را نفرستاده است.
حضرت فرمود: از این بگذر و این آیه شریفه را تلاوت نمود:
تَمَتَّعُوا فِی دَارِکُمْ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ ۖ ذَٰلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ ﴿هود ٦٥﴾
گفت: سه روز در خانه هایتان برخوردار شوید این وعده اى بى دروغ است
زرّافه گوید: نزد من یک معلّم شیعه بود که زیاد با او مزاح مى کردم و به او رافضى مى گفتم هنگام عشا به منزلم آمدم و به او گفتم: اى رافضى! بیا تا امروز چیزى را که از امامتان شنیده ام به تو بگویم
گفت: چه شنیده اى؟
آنچه را شنیده بودم به او گفتم
گفت: اى حاجب! واقعا تو این را از امام هادی صلوات الله علیه شنیدى؟
گفتم: آرى
گفت: چون تو به گردن من حق دارى پس نصیحتم را قبول کن
گفتم: بگو
گفت: اگر امام هادی صلوات الله علیه این را گفته است، پس مواظب باش و هر چه دارى انبار کن؛ چون متوکل بعد از سه روز مى میرد و یا کشته مى شود
زرّافه گوید: بر او خشمگین شدم و به او ناسزا گفتم و بیرونش کردم و او نیز خارج شد و رفت وقتى که با خودم خلوت کردم، فکر نمودم و گفتم: چه ضررى دارد که من احتیاط کنم؛ اگر چیزى واقع شد، که من اقدام کرده ام، و اگر واقع نشد، باز ضررى ندارد
پس سوار اسبم شدم و به خانه متوکل رفتم و هر چه آنجا داشتم بیرون آوردم و اموالم را در خانه هاى نزدیکان مورد اطمینانم، پخش کردم و در خانه ام فقط حصیرى ماند که روى آن مى نشستم
چون شب چهارم شد متوکل کشته شد و به خاطر این احتیاط، خودم و اموالم سالم ماند؛ آن هنگام شیعه شدم و خدمت امام هادی صلوات الله علیه رسیدم و پیوسته در خدمت او بودم و از ایشان خواستم تا مرا دعا کند.
?منابع
منتهی الآمال
بحار الأنوار 50/147
الخرائج 1/402
هتک حرمت امام هادی علیه السلام موجب مرگ متوکل شد.