در کتاب امالی شیخ طوسی مینگارد:
موقعی که شهادت پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم نزدیک گردید آن حضرت به قدری گریست که محاسن مبارکش تَر شد.
گفته شد:
یا رسول الله! چرا گریه میکنی؟
فرمود:برای ذریّه و فرزندانم و آن ستمهایی که از ستمکاران امّتم بعد از من به ایشان میرسد، میگریم.
گویا میبینم دخترم فاطمه ی زهراء بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا میزند:
یا اَبَتاه! احدی از امّت من به فریاد او نمی رسد.
وقتی فاطمه ی اطهر سلام الله علیها این مطلب را شنید، گریان شد.
پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم به وی فرمود:
ای دختر عزیزم! گریان مباش!
حضرت فاطمه سلام الله علیها عرض کرد:
پدر جان! من برای ظلمهایی که بعد از تو خواهم دید گریه نمی کنم، بلکه به علّت مفارقت تو اشک میریزم.
پیغمبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود:
ای دختر محمّد! مژده باد تو را! زیرا تو اوّلین کسی هستی که زودتر از همه در میان اهل بیتم به من ملحق خواهی شد.
?بحارالانوار،ج43،ص467
?امالی شیخ طوسی،ص 188،ح 316 مجلس هفتم
نگرانی پیامبر صلی الله علیه وآله درباره خاندانش.