نمیتوانم همسرم را انتخاب کنم. چه کار باید بکنم؟
برای پاسخ به این پرسش باید به سراغ دلایل ناتوانی در انتخاب همسر رفت؛ ما در این جا به برخی از این دلایل اشاره میکنیم؛ البته دلایلی که مربوط به خود شخص انتخاب کننده است.
اوّل: حسّاسیت و وسواس بیش از اندازه
این مشکل معمولاً در کسانی پیش میآید که سنین نشاط جوانی را پشت سر گذاشته و به میانسالی نزدیک شدهاند.
در ازدواج علاوه بر این که نیاز شدیدی به حساب و کتابهای عاقلانه داریم، محتاج احساسات پاک جوانی هم هستیم. کسانی که از سنین جوانی فاصله میگیرند، از شور و شوق جوانی هم دور میشوند، به همین دلیل با قضایای زندگی خیلی دقیق و ریزبینانه برخورد میکنند. کسانی هم که این افراد به خواستگاریشان میروند، انسان کاملی نیستند، بالأخره عیب و ایرادی دارند. آنچه میتواند این عیبها را قابل تحمّل جلوه دهد، همان روحیة لطیف و بااحساس جوانی است. پس کسانی که از این سن گذشتهاند، با این عیب و ایرادها خیلی سختگیرانه برخورد میکنند.
این حسّاسیت، دلیل دیگری هم میتواند داشته باشد و آن این که انسان در دورة نشاط جوانی نیاز بیشتری به ازدواج دارد؛ چرا که هم بُعد جسمی و هم بُعد روحی ازدواج برای او مهم است. وقتی دورة غَلَیان جنسی جوان طی میشود، یکی از عوامل محرّکِ او به سمت ازدواج تا اندازة زیادی فروکش میکند. به همین دلیل انگیزۀ چشمپوشی از عیبهای پیش پا افتاده، برای او کم شده و سختگیر میشود.
حرفهای ما به این معنا نیست که شور و نشاط جوانی مجوّزی برای انتخاب چشم بسته است. باید اعتدال را رعایت کرد؛ نه آن که تمام اختیار خود را به دست شور و نشاط جوانی بسپاریم و نه این که به قدری ریزبین و عقلی برخورد کنیم که جایی برای احساس و شور و نشاط جوانی باقی نگذاریم.
دوم: نداشتن ملاک مشخّصی برای تصمیمگیری
وقتی کسی میخواهد یک اتومبیل بخرد باید پیش از رفتن به بازار مشخّصات کلّی اتومبیل مطلوب خود را مشخّص کند؛ مثل قیمت و مدل. اگر او بدون مشخّص کردن اینها به بازار برود، نمیتواند تصمیم بگیرد؛ چرا که در بازار انواع و اقسام اتومبیلها وجود دارد که کار انتخاب را برای او سخت میکند.
برای ازدواج باید ملاک داشت، آن هم ملاکهای مشخّص؛ ملاکهایی که بتواند بین انسانها تفکیک قائل شود. ملاکهای کلّی که در همه یا بیشتر آدمها هست فایدهای ندارد. بدون داشتن این ملاکها انتخاب به شدّت سخت میشود؛ البته باید این ملاکها را با واقعیت زندگی مشترک هماهنگ کرد.
سوم: وابسته کردن تصمیم به رضایت دیگران
برخی در تصمیمگیری به شدّت روی نظر دیگران حسّاسند؛ یعنی باید پدر و مادر و خواهر و برادر و حتی دورتر از اینها، عمّه و خاله و … روی یک گزینه نظر مثبت داشته باشند تا بتوانند آن را به عنوان همسر مطلوب خود بپذیرند؛ در حالی که دو مانع بزرگ بر سر راه این نوع انتخابها وجود دارد: اول، تفاوت سنّی این افراد و ودوم، اختلاف دیدگاهشان دربارة مسائل مختلفی که در ازدواج دخیل است. این دو مانع نمیگذارد اینها به راحتی روی یک گزینه اشتراک نظر پیدا کنند. انسان باید خودش معیار داشته باشد و تلاش کند با ایجاد رابطة رفاقت آمیز با دیگران و اثبات استقلال شخصیت خود، میزان دخالت دیگران را در تصمیمگیری به حدّاقل برساند؛ البته دخالت با مشورت متفاوت است. ما باید از نظرات دیگران استفاده کنیم؛ اما اگر این مشورت به گونهای شد که دیگران تصمیمگیرندة ما شدند، تصمیمگیری به شدّت سخت خواهد شد.
در همین جا به همة خانوادهها توصیه میکنیم که بیایید فرهنگ احترام به نظرات یکدیگر را در خانوادههای خودمان ایجاد کرده و گسترش دهیم. چرا خواهر خانواده اصرار دارد برادرش زنی بگیرد که او بپسندد و مادر هم همین توقّع را دارد؟ و از قضای روزگار آبِ این مادر و خواهر هم به یک جوی نمیرود!
اگر که برادر یا خواهرمان اشتباه میکند و بدون این که بداند در حال افتادن به چاه است، راه نجات او دخالتهایی نیست که او را به لجاجت بیشتر وادار کند. ما دربارة این دسته از انتخابها چندین بار سخن گفتهایم و دیگر تکرار نمیکنیم؛ اما خلاصهاش آن است که باید با زبان رفاقت اشتباه را به او فهماند و اگر از عهدة ما برنیامد، با یک مشاور و یا بزرگتری که مورد قبول او است، مسئله را در میان گذاشت تا او مسئله را حل کند.
نمی توانم همسرم را انتخاب کنم، چه کار باید بکنم؟