داستانی مستند سبک زندگی اسلامی
*آنها که آیت الله فاطمی نیا را بیشتر میشناسند راز دلنشین بودن سخنان این استاد علوم دینی و معارف اسلامی را، در پیاده کردن اخلاق اسلامی در زندگی خانوادگی و اجتماعیاش میدانند.
فرزندش «سید حسین فاطمی نیا» توفیقات پدر را نتیجه آرامشی میداند که در کانون خانواده ایجاد کرده است . او برایمان از داستان عاشقانه مردی میگوید که سالهاست همه مردم او را فقط به منبرها و صحبتهای دینیشان میشناسند.
پیشنهاد می شود این روایت از سبک زندگی را همراه و کنار خانواده تان بخوانید.
*پدر و مادرم مشکلاتی در زندگیشان داشتند که جوانان امروز اصلاً در ذهنشان نمیگنجد. حاج آقا میگویند گاهی برای گرفتن یک کتاب از شام و ناهار میزدیم تا پولی جمع شود یا بارها شده که عبایشان را برای خرید کتاب و یا مایحتاج زندگی بفروشند.
*هیچگاه ندیدم پدر، بدون پسوند یا پیشوند محبتآمیز مادرمان را صدا کند. مانند عزیزم، جانم و… ایشان وقتی مادر وارد مجلسی میشوند، محال است تمام قامت بلند نشوند. وقتی میخواهند ایشان را به کسی یا جمعی معرفی کنند، حتماً با اکرام مادر را معرفی میکنند که سادات هستند و عالمزاده و…
*من بارها دیدهام وقتی در روز مادرم خواب هستند، ایشان مطالعهشان را در جایی انجام میدهند که مراقب باشند اگر کسی وارد میشود و نمیداند مادر خواب است، به او بفهماند که با صدای بلند صحبت نکند مبادا مادر بیدار شوند.
*پدر هیچوقت در خانه فرمان صادر نمیکنند، حتی برای آوردن یک چای. بارها شده که خسته از در بیرون آمده و چای دم کردهاند و خودشان برای همه چای میریزند و همه دور هم نوش جان میکنیم و چقدر هم دلچسب است.
*ایشان از انجام کار خانه ابایی ندارند. بارها آقایان همسایه به ما میگویند که از وقتی حاج آقا آمدهاند در این ساختمان، همسرانمان به ما معترض شدهاند که چرا شما ظرف نمیشویید چون اغلب بعد از ناهار و شام متوجه میشوند که حاج آقا در آشپزخانه ایستادهاند و ظرف میشویند.
*روزی با پدر میخواستیم برویم به یک مجلس مهم. وقتی آمدند بیرون خانه، دیدم بدون عبا هستند. گفتم عبایتان کجاست؟ گفتند مادرتان خوابیده و عبا را رویشان کشیدهام. به ایشان گفتم بدون عبارفتن آبروریزی است. ایشان گفتند اگر آبروی من در گروی این عباست و این عبا هم به بهای از خواب پریدن مادرتان است، نه آن عبارا میخواهم نه آن آبرو را.
*یکبار ایشان گفتند مواظب دلها باش اگر یک دل را بشکنی گاهی باید هفتاد سال دنبالش بدوی. یعنی هفتاد سال عقب میمانی، هفتاد سال نگهت میدارند که یک قدم جلو نروی.
*زمانی که ازدواج کردم کادوی ازدواجم تابلویی بود که پدر با دست خود نوشته بودند به عربی با این مضمون که: بپرهیز از ظلم به کسی که یاوری جز خدا ندارد. این جملهای است که اباعبدالله(علیه السلام) در لحظه آخر زندگی بر لب آوردند. یکی از علما وقتی این تابلو را دیدند، گفتند این را حاج آقا به خاطر همسرشان نوشتهاند که همیشه در ذهنشان باشد چون یک زن در منزل شوهر همه داشتهاش را میآورد و باید بدانیم جز خدا پناهی ندارد و نباید به این زن بگوییم بالای چشمت ابروست و اگرنه مستقیم وارد جنگ با خدا شدهایم.
*یک بار پدر مشغول مطالعه بودند و نوه ایشان دست پدر را گرفتند و بردند جلوی تلویزیون تا همراه پدربزرگ کارتون تماشا کنند. پدر هم با سعه صدر در حالی که کتاب در دستشان بود، رفتند و نشستند و کاملاً هم همراهی میکردند. گفتم پدر شما به مطالعهتان برسید. در جواب گفتند این بچه دلخوشیاش این است که من با او کارتون ببینم. مواظب دلها بودن یعنی این.
نمونه ای از سبک زندگی اسلامی.