ابراهیم کرخىّ گوید:
بر امام صادق علیه السّلام وارد شدم و نزد او نشسته بودم که ابو الحسن موسى بن جعفر علیهما السّلام که نوجوانى بود درآمد و من برخاستم و او را بوسیدم و نشستم،
آنگاه امام صادق علیه السّلام فرمود: اى ابراهیم! آیا مى دانى که پس از من او امام توست، بدان که اقوامى در باره او به هلاکت افتاده و اقوام دیگرى به سعادت رسند، لعنت خدا بر قاتل او باد و خدا عذاب روحش را دو چندان کند،.
بدان که خداى تعالى از صلب او بهترین اهل زمین در عصر خود را خارج سازد که همنام جدّش و وارث علم و احکام و فضایل اوست و معدن امامت و رأس حکمت است، و پس از شگفتیها و کرامات مستحسنى که از وى به ظهور رسد، جبّار بنى فلان از روى حسادت وى را خواهد کشت، و لکن خداى تعالى امرش را میرساند گرچه مشرکان را ناخوش آید .
خداوند از صلب او دوازدهمین مهدى را پدید خواهد آورد و آنان را به کرامت خود مخصوص گرداند و به واسطه ایشان بارگاه قدس خویش را زینت خواهد نمود و در دار القدس خود فرود آورد، کسى که منتظر دوازدهمین آنان باشد مانند کسى است که شمشیرش را از غلاف بیرون کشیده و پیشاروى رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم از آن حضرت دفاع نماید.
راوى گوید: در این هنگام مردى از دوستان بنى امیّه داخل شد و سخن منقطع گردید و من یازده بار دیگر به نزد امام صادق علیه السّلام رفتم تا از آن حضرت درخواست کنم که کلامشان را کامل کنند و بدان توفیق نیافتم تا آنکه در سال بعد بر امام وارد شدم و او نشسته بود،
فرمود: اى ابراهیم! او کسى است که پس از سختى شدید و بلاى طویل و جزع و خوف ظاهر شده و حزن و مشقّت را از شیعیانش برطرف سازد و خوشا به حال کسى که آن زمان را ادراک کند، اى ابراهیم! ترا بس است.
ابراهیم گوید: من هیچ گاه مسرورتر از آن زمان نبودم که پس از شنیدن این مژده از نزد امام صادق علیه السّلام برمى گشتم.
? کمال الدین،محمد بن على ابن بابویه، ترجمه پهلوان، ج2،قم:1380،ص5-7
نزد امام صادق علیه السلام رفتم که....