نحوه ی شهادت شهید هادی ذوالفقاری
هادی سه بار برای مبارزه با داعش راهی منطقه سامراء شد. او با نیروهای حشدالشعبی چه در کارهای فرهنگی چه کارهای نظامی و دفاعی همکاری نزدیکی داشت.
در حومه ی سامرا،ناگهان صدای انفجار مهیبی آمد،عملیات انتحاری در بین سربازان عراقی و هادی به آرزویش رسید خبر رسید که هاد ذوالفقاری مفقود شده و جز لاشه ی دوربین عکاسی اش هیچ چیز دیگری و حتی پیکری از او به جانمانده است.
سه روز از شهادت هادی گذشته بود. یقین داشتم حتی شده قسمتی از پیکرهادی پیدا می شود چون او برای خودش قبر آماده کرده بود. همان روزخبر دادند در فرودگاه نظامی شهرالمثنی، یک کامیون آمده که پیکر شهدا راآورده
بیشتر این شهدا از سامرا بودند و در میان آنها یک جنازه وجود دارد که سالم است اما گمنام! وهیچ مشخصه ای ندارد، فقط در دست راست او دو انگشتر عقیق است. به یاد هادی افتادم. رفتم و کامیون پیکر شهدا را دیدم.
خودش بود. اولین شهید شیخ هادی بود که آرام خوابیده بود صورتش کمی سوخته بود اما کاملاً واضح بود که هادی است.
یاد روزی افتادم که با هم از سامرا به بغداد بر می گشتیم.
هادی می گفت برای شهادت باید از خیلی چیزها گذشت. از برخی گناهان فاصله گرفت
هادی در معرکه شهیدشد و غسل نداشت خودش قبلاً پرچم سیاهی تهیه کرده بود که خیلی ناگهانی پیکرش را درمیان آن پرچم پیچیدند و در قبر قرار دادند!
ناخواسته کل قبرش سیاه و وصیت شهید عملی شد. به گفته دوستانش یک شال «یافاطمة الزهرا(سلام الله علیها)» هم بود که آن را روی صورتش گذاشتند و به خواست خودش بالای سنگ لحد شهید نوشتند: یازهرا
اما همه دوستان و آشنایان، بر این باورند که شاید علت این مفقودیت، ارادت ویژه شهید به حضرت زهرا(سلام الله علیها) بوده چون وقتی پیکر او با این تأخیر چند روزه پیدا شد، آغاز ایام فاطمیه بود. شبی که او به خاک سپرده شد، شب اول فاطمیه بود.
هادی وصیت کرده بود پیکرش را در سامرا، کاظمین، کربلا و نجف طواف دهند.
این وصیت بعید بود اجرا شود. چرا که عراقیها شهدای خود را فقط به یکی از حرمین میبرند و بعد دفن می کنند.
اما در مورد هادی باز هم شرایط تغییر کرد، ابتدا پیکر او را به سامرا و بعد به کاظمین بردند. سپس در کربلا و بین الحرمین پیکر او تشییع شد. بعد هم به نجف بردند و مراسم اصلی برگزار شد.و درجوار حضرت علی (علیه السلام) درقبرستان وادی السلام به خاک سپرده شد.
نحوه ی شهادت شهید هادی ذوالفقاری