زیارت وجود:
مراقبه ونتایج آن :
در اثر مراقبه ی تام و اهتمام شدید به آن به تدریج چهار عالم بر سالک کشف خواهد شد:
عالم اول: #توحید_افعال است. یعنی در ابتدا او درک می کند که همه ی اعمالی که با اعضا و جوارح انجام می دهد، همه مستند به نفس خودش است و سپس می فهمد که نفس او قائم به ذات حق است و دریچه ی فیض و رحمت او، پس همه ی افعالی که در جهان خارج تحقق می یابد به ذات مقدس حق استناد دارد.
عالم دوم: #توحید_صفات است که عبارت از این است که سالک آنچه را با حواس خود درک و مشاهده می کند، همه را مستند به خدا می یابد.
عالم سوم: #توحید_اسماء است که عبارت از این است صفات را قائم به ذات درک کند، مثلاً عالمیت، قادریت، سمعیت، و بصیرت خود را در خدا دانسته و در می یابد که در همه ی عوالم قادر و عالم و سمیع و بصیر وحی فقط خداوند جل جلاله است.
عالم چهارم: #توحید_ذات است که به واسطه ی تجلیات ذاتیه بر سالک مکشوف می شود. یعنی درک می کند که ذاتی که همه ی افعال و صفات و اسما به آن مستند است، ذات واحد است. در این مرحله توجه و مشهودش فقط ذات است و فقط خدا را می شناسد و بس.
سالک در هر یک از عوالم چهارگانه ی فوق مقداری از اثر وجودی خود را از دست می دهد تا بالاخره اصل وجود و هستی خود را گم می کند. در عالم اول که به مقام فنای در فعل می رسد می فهمد که فعل از او سر نمی زند بلکه از خداست در اینجا تمام آثار فعلی خود را از دست می دهد.
در عالم دوم چون به تجلی صفاتی می فهمد که علم و قدرت و سایر صفات انحصاراً اختصاص به ذات حق سبحانه تعالی دارد. در اینجا صفات خود را از دست می دهد و آن ها را گم می کند و دیگر در خود نمی یابد و در عالم سوم چون تجلی اسمایی می شود، ادراک می کند که عالم و قادر اوست جل و جلاله، در اینجا، اسماء خود را گم می کند و دیگر در خود نمی یابد. در عالم چهارم که تجلی ذاتی است وجود خود را گم می کند و ذات خود را از دست می دهد و دیگر ابداً خود را نمی یابد و ذات، ذات مقدس حضرت خداوند است.
این مرحله از شهود یعنی تجلی ذاتی را عرفا تعبیر به«عنقا» و«سیمرغ» می نمایند چه او موجودی است که هرگز صید احدی نخواهد شد. سیمرغ آن ذات بحت و وجود صرف است که از آن به«عالم عمی» و«کنز مخفی» و«غیب الغیوب» و«ذات ما لا اسم له و لا رسم له» تعبیر می کنند.
نتیجه تشدید مراقبه ی تام چیست؟