میخواهم؛تو را با قلمم فریاد کنم!
#سحرهای_رمضان
#کوتاه_نوشت
خدایا
?قلم را در دستان من بچرخان،
همان قدر که ده سحر است،
کام سرانگشتان مرا،
به لذت عاشقی ات،
سیراب کرده ای!
?قلم را در دستان من بچرخان.
تا طعم دهمین بوسه های عاشق کش تو را نیز،
برای همه کاغذهای زمین،ملموس کند.
?می دانی دلبرم …؟
سجاده ام،بال در می آورد،
وقتی که سحرهای رمضان،
عطر تو،در خانه مان،می پیچد!
آنقدر که حتی قلمم،جان می گیرد،
و نجواهای بی جان مرا،به گوش تو می رساند!
?سجاده ام،بال در می آورد،
وقتی تو،سفرهدار ضیافتش هستی …
چرا که هیـچ نقطه کوچکی را،
از ادراک این ضیافت خالی نمی گذاری …
قلم را در دستان من بچرخان …
میخواهم؛تو را با قلمم فریاد کنم!
یا اللــهُ … یا اللــهُ … یا اللــهُ …