موشی در کوزه...
#داستانک
? موشی در کوزه
در کتاب نزهه المجالس است که شاگردی گمان قوی داشت که استادش اسم اعظم دارد و اصرار می کرد که استاد او را تعلیم دهد.
روزی استاد برای آزمایش، کوزه ای سربسته به او داد تا برای فلان شخص هدیه برد و او امانتداری کند.
شاگرد در وسط راه خواست تا ببیند که درون کوزه چیست.
چون سر کوزه را باز کرد، دید موشی زنده بیرون پرید.
شاگرد با کمال غضب نزد استاد رفت و لب به اعتراض گشود.
استاد تبسمی نمود و گفت می خواستم با این آزمون به تو بفهمانم کسی که این قدر امانتدار نیست که موشی را حفظ کند، چطور می تواند اسم اعظم را حفظ کند.
منبع: وسیله النجاه، صفحه 107