“مقابله به مثل و تلافی؛ بدترین راهکار خیانت!”
یکی از دلایل مهم برای اینکه فرد قربانی خیانت نباید مقابل خیانت یار زندگیاش دست به خیانت و در حقیقت مقابله به مثل بزند اینست که در این صورت نشان میدهد کنترل وجودیاش و سلامت روانی و اخلاقیاش نه در اختیار خویشتن و درونی، بلکه در اختیار عوامل غیر قابل کنترل و بیرونیست.
فردی که دست به تلافی میزند در حقیقت دو آسیب را به جان میخرد: یکی آسیبی که از یار و همسرش دیده و دیگری پای گذاشتن بر روی اصولی که خود بر اثر تخطی دیگری از آن رنجیده!
این یک واکنش هیجانی و دروغگویی به خویشتن است، آسیب روانی هنگامی روی میدهد که خود پنداره با تجربیات ناهمخوان شود، فردی که خیانت را اسلحهای در مقابل خیانت میبیند؛ در دو حالت گیر افتاده. یا ذاتا خیانت کار است و تنها منتظر تلنگری برای بروز بوده و یا در اثر آسیب خیانت با عملی هیجانی و نه شناختی به دنبال ترمیم خویش است.
در هر دو صورت با انجام آن دیگر جایی برای عزت نفس و کنترل خویشتن باقی نمیماند و این یعنی افتادن در ورطه نا اهلی و با دست خویش لکهدار ساختن وجود انسانی خویشتن.
"مقابله به مثل و تلافی؛ بدترین راهکار خیانت!"