عبد السّمین از حضرت امیر الموءمنین علیه السّلام نقل کرده وی می گوید:
جناب امیر الموءمنین علیه السّلام براى مردم خطبه خوانده و سپس فرمودند:
پیش از آنکه من را از دست دهید از من سوءال کنید، به خدا قسم از چیزى که گذشته و چیزى که خواهد آمد سوءال نمى کنید مگر آنکه جوابتان را خواهم داد.
راوى مى گوید:
سعد بن ابى وقاص ایستاد و عرض کرد: یا امیر الموءمنین به من خبر ده چند تار مو در سر و محاسن من مى باشد؟
حضرت فرمودند:
به خدا قسم از مسأله اى سوءال کردى که دوست من رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم قبلا به من فرموده بود که تو عنقریب از آن سوءال مى کنى، در سر و محاسن تو هیچ تار موئى نیست مگر آن که در بیخ آن شیطانى نشسته و نیز در خانه تو بزغاله اى است که حسین فرزندم را مى کشد.
راوى مى گوید:
در آن روز عمر (یعنى عمر بن سعد) مقابل پدرش راه مى رفت.
?کامل الزیارات،باب23،ح12
مردم جاهلی که قدر زمان ندانستند.