مذاکره، پیشنهاد خردمندانهای نبود اما رأی آورد.
مردم گمان میکنند دین در مدیریت حرفی ندارد، لذا سراغ غربیها میروند
بدبختی بشریت این است که شخصیتهای معنوی و دینی را بهعنوان «مدیر» و افراد «باتدبیر» نمیشناسد. تصور عامه مردم نسبت به افراد باتقوا اینگونه است که «او آدم خوبی است و پشت سرش نماز میخوانیم» اما در عمل، مدیریت را بهدست گرگها میسپارند!
مردم گمان میکنند که دین با مدیریت ارتباطی ندارد و دینداران، مدیریت بلد نیستند، لذا مدیریت را به افرادِ کمتر دیندار میسپارند و بدبخت میشوند؛ نهفقط در کشور ما بلکه در همهجای دنیا اینگونه است.
اینکه مردم بین سیاستورزی و ایمان فاصله میگذارند، یکی از دلایلش طلبهها و حوزههای علمیه هستند. وقتی دستورات دینی را در باب مدیریت و معیشت، برای مردم توضیح ندهیم، مردم فکر میکنند که دین در این زمینه حرفی ندارد، لذا بهسراغ غربیها میروند درحالیکه حرفهای دین در اینباره بسیار دقیق و هوشمندانه است.
مدیریت افراد باتقوا بسیار هوشمندانه است اما خیلی از مردم از درک آن عاجزند؛ لذا در جامعهای که رشد عقلی پیدا نکرده، خوبها تنها میمانند و رأی نمیآورند.
در کشور ما، مردم به کسی رأی دادند که گفت «مذاکره، مشکلات را حل میکند» این پیشنهاد، هوشمندانه و خردمندانه نبود ولی با تصورات و برداشت مردم، جور در میآمد، لذا مردم به آن رأی دادند.
پیشنهاد دیگر این بود که «مذاکره فایدهای برای مردم ندارد» این پیشنهاد با اینکه هوشمندانهتر بود اما از طرف مردم پذیرفته نشد ولی خیلی طول نکشید که مفیدنبودن مذاکرات به اثبات رسید.
علیرضا پناهیان
حرم رضوی- 97.05.22
مذاکره، پیشنهاد خردمندانهای نبود اما رأی آورد.