#یک_جرعه_قرآن
لَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ!
مباشید از آنان که خدا را فراموش کردند
و خدا هم آنان را به خودفراموشی مبتلا کرد تا آن که ندانستند که کیستند و چه باید بکنند .
سوره مبارکه حشر؛ آیه 19
پادشاهی در اوج شکوه و اقتدار،
از روی اسب افتاد و بیهوش شد …
همه نگرانش بودند … اطباء گفتند: پادشاه حافظه اش را از دست داده اما ، هر لحظه ممکن است با یک اتفاقی تمام حافظه را بدست بیاورد …
روزی پادشاه بدون خادم به بازار رفت و چون راه کاخ را یادش نبود، حیران ماند …
گرسنه و تشنه لباسهایش را فروخت تا غذایی بخرد .. چند روزی غذا میخرد و آخر از سر ناچاری به گدایی افتاد…
شاه فراموشکار از هر کس و ناکسی گدایی می کرد و شاید هیچ وقت یادش نیامد که او یک پادشاه بوده است!
این داستان تمثیلی عرفانی بود
از حال و روز هر آدمی که خود را فراموش می کند…
ما همه پادشاهیم ، طبق این آیه که می فرماید: “انی جاعل فی الارض خلیفه”
و اگر خدا را فراموش کنیم هیج وقت یادمان نمی آید که پادشاه بودیم و در گدایی میمیریم طبق این آیه که می فرماید :
لَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ!
کاش تلنگری ، اشاره ای ، اتفاقی به یادمان بیاورد که انسانیم و انسان یعنی پادشاهی که خلیفه خداست …
مباشید از آنان که خدا را فراموش کردند