ماجرای تولد مولای متقیان علی علیه السلام
قسمت دوم
عباس گفت: وقتی ابوطالب فرزندش را دید خوشحال شد، و علی علیه السلام به پدرش سلام نمود. سپس رسول خدا صلّی الله علیه وآله وارد شد.
در این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام جنبید و خنده ای کرد و گفت: السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ. سپس به اذن خدا به خواندن سوره مؤمنون پرداخت.
در این هنگام رسول خدا صلّی الله علیه وآله فرمود: به خدا قسم که تو امیر مؤمنین هستی، و علوم مورد نیازشان را به ایشان می رسانی، تویی رهنمای ایشان، و مؤمنین به تو هدایت می شوند.
پس رسول خدا صلّی الله علیه وآله به فاطمه فرمود: برو و به عموی خویش حمزه نیز به ولادت علی خبر بده. فاطمه عرض کرد: اگر من بروم، چه کسی به او شیر خواهد داد؟ پیامبر صلّی الله علیه وآله فرمود: من او را سیراب می سازم. پس حضرت ، زبان خویش در دهان علی علیه السلام قرار داد و دوازده چشمه از زبان حضرتش در دهان امیرالمؤمنین علیه السلام جاری شد. به همین دلیل آن روز را روز #ترویه نامیدند.
فردای آن روز ، رسول خدا صلّی الله علیه وآله بر فاطمه بنت اسد وارد شد. وقتی چشم علی علیه السلام به رسول خدا صلّی الله علیه وآله افتاد، خندید و اشاره نمود: مرا بگیر و از آنچه دیروز به من نوشاندی بنوشان، پس رسول خدا صلّی الله علیه وآله وی را گرفت که چنین کند. در این هنگام فاطمه بنت اسد گفت: به خدای کعبه قسم که علی، رسول خدا صلّی الله علیه وآله را شناخت، و به دلیل همین گفته فاطمه، این روز نیز به روز #عرفه، یعنی روزی که امیرالمؤمنین علیه السلام رسول خدا صلّی الله علیه وآله را شناخت، نامیده شد.
وقتی روز سوم یعنی روز دهم ذی الحجّه شد، ابوطالب در میان مردم ندای همگانی داد که برای ولیمه فرزندم علی حاضر شوید. لذا دستور داد که سیصد شتر و هزار گاو و گوسفند قربانی کنند، و میهمانی بزرگی داد. به مردم نیز گفت: ای مردم، آگاه باشید هرکس می خواهد از طعام فرزندم بخورد، هفت دور خانه کعبه را طواف کند و بیاید بر فرزندم علی، سلام نماید، زیرا خداوند او را شریف و بزرگوار گردانیده است. پس به سبب این عمل ابوطالب، این روز به روز نحر(عید #قربان) شرافت یافت.
#تولد_مولاعلی علیه السلام
?بحارالأنوار، ج 35، ص36-39 به نقل از امالی طوسی
?حلیۀ الابرار، ج1، ص226-229
ماجرای تولد مولای متقیان علی علیه السلام قسمت دوم