وقتی خداوند فرمودن « لا اکراه فی الدین» چگونه کسی که دین اسلام را اختیار نکرده باشد را مجازات می کند؟
علت این سوال این است که پرسشگر میان آزادی عقیده و آزادی بیان عقیده فرق نگذاشته است و این دو را یکی کرده است و همین سبب سردرگمی وی شده است .
این آیه به آزادی عقیده اشاره می کند و آن مسئله مجازات مربوط به بیان عقیده غلط است .
آنچه موجب ایجاد چنین شبههای در ذهن میشود، خلط و عدم تفکیک دو مقوله آزادی بیان و آزادی عقیده است. باید دقت کنید که بین عقیده و بیان و طبعاً آزادی عقیده و آزادی بیان تفاوتهای زیادی وجود دارد:
«عقیده« امری «قلبی«، «درونی« و «شخصی« است. امری قلبی است زیرا تا قلب آدمی به آن ایمان نیاورد هیچ قدرت و عامل خارجی نمیتواند آن را در انسان ایجاد کند و هیچگاه با زور و اجبار، کسی به چیزی ایمان نمیآورد و بدان معتقد نمیشود.
همچنین عقیده، امری درونی است به آن دلیل که در نهانخانه دل مأوا میگزیند و تا هنگامی که اظهار نشده است هیچ کس جز خداوند متعال از آن خبر ندارد.
و نیز امری «شخصی« است، زیرا هرگونه تغییر و تحول در آن، در حوزه استحفاظی خود شخص اتفاق میافتد. آیة «لا اکراه فی الدین« مربوط به عالم عقیده و اعتقاد است. در حقیقت خداوند متعال بدین وسیله مؤمنان را از یک کار لغو و بیهوده که هیچ فایدهای جز خراب کردن چهره دین ندارد، بازداشته است و به مؤمنان میفرماید: دین و عقیده اصولاً و تکویناً اکراه بردار نیست و با زور به وجود نمیآید.
بنابراین، تمسک به زور برای تبلیغ اسلام نه تنها لغو و بیهوده است، بلکه موجب تنفر و گریختن از دین میشود.
اما مقولة بیان، و همچنین آزادی بیان ـ به خلاف عقیده و آزادی عقیده ـ امری شخصی نیست، بلکه مقولهای اجتماعی است. به بیان دیگر، بیان و آزادی بیان، پدیدهای است که تنها در جمع و اجتماع مفهوم و معنا پیدا میکند. لذا چون مانند همه مقولات و پدیدههای اجتماعی، به سرنوشت دیگران مربوط میشود، باید احساسها، نیازها و مصالح دیگران نیز در نظر گرفته شود. به همین علت، هیچکدام از پدیدهها و مقولات اجتماعی ـ از جمله بیان و اظهار عقیده ـ در هیچ جامعهای یله و رها نیستند، بلکه قانونمند و محدود به حدودی هستند که در آن، نفع اکثریت جامعه لحاظ شده است.
اکنون این سؤال پیش میآید که: آیا در جوامع غربی که خود را مروّج آزادی بیان، میدانند، واقعاً بیان هر عقیده و اعتقاد آزاد است؟
مسلّماً خیر، نه در آنجا و نه در هیچ جای دیگر، آزادیِ مطلقِ بیان، نه ممکن است و نه سودمند. آیا کارشناسان نظامی این کشورها میتوانند به بهانة آزادیِ بیان، اسرار مهم نظامی پیرامون سلاحهای هستهای یا پروژههای فضایی را فاش کنند؟ همه جوامع (از خانه و خانواده گرفته تا جوامع بزرگ و کلان) به منظور حفظ منافع جمعی و گروهی، خطوط قرمزی دارند که اجازه ورود و افشای آن را به هیچ کس نمیدهند. محدودیت بیان و تابعیت آن از مصالح فردی و گروهی، همان حقیقتی است که در فرهنگ عامیانه نیز مورد تصدیق همگان قرار گرفته است. نظیر این ضربالمثل حکیمانه که میگوید: «هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.» اسلام نیز، همگام با این حکم عقلایی، بیان هر عقیده و مطلبی را در جامعه مفید ندانسته، از آزادی مطلق اطلاعات و بیان در جامعه اسلامی برحذر داشته است. یکی از مواردی که آزادی بیان، در آنجا ممنوع است، اعلام ناامیدی و پشیمانی از دین است.
« لا اکراه فی الدین»