علم و عرفان
(قسمت دوم )
حجاب علم
علم مفید و غیر مفید :
وقتی بین علم و عشق مقایسه شود روشن می گردد که در عشق هیچ حجابی نیست و عشق، اتصال و پیوند عاشق و معشوق، بلکه فنا و ذوب شدن عاشق و معشوق است؛ لذا مانع و پرده ای وجود ندارد؛ به خلاف عالم که همیشه با عینک علم نظر می کند. البته علم، عینکی شفاف و لطیف است؛ از این رو باید علم را جزو حجاب های نورانی دانست. اما صحیح آن است که علم و استدلال و برهان حجاب های ظلمانی هستند.
کسی که صرفاً مقداری از اصطلاحات و مفاهیم علوم دینی را فراگیرد و تصور کند که بر اثر دانستن این اصطلاحات، به مقام و درجه ای رسیده است و خود را برتر از دیگران بداند، علم او حجاب ظلمانی و مانع از رسیدن به خدا متعال می باشد. حقیقتاً تفاوتی بین آن که چند اصطلاح «مقدمه واجب»، «اجتماع امر و نهی»، «اصالة الوجود» و «اعیان ثابته» را فراگرفته، و بین آن که چند اصطلاح در زمین شناسی، هواشناسی، نجّاری یا آهنگری می داند، وجود ندارد و نباید یکی را بر دیگری ترجیح داد.
علمی ارزش است که علم دینی باشد؛ اما نباید فریب خورد و نام فراگیری اصطلاحات را «علم دینی» گذاشت و آن را مستمسک نمود. بلکه علم دینی آن است که اولاً، هر چه انسان بیش تر فراگیرد، زهد او نسبت به دنیا بیش تر شود؛ و ثانیاً، آن گونه که قرآن خبر داده است، تمامی علما از خداوند ترس دارند، و چون کلمه «العلماء» جمع با الف و لام است، مفید استغراق می باشد و معنایش این است که تمامی علما از خداوند می ترسند؛ پس اگر کسی در علمی - هر علمی که قابل تصور باشد - رشد نمود اما از خداوند ترسی نداشت، او از نظر قرآن، عالم نیست؛ چنین کسی نه تنها عالم نیست و به خداوند نزدیک شده است، بلکه واقعاً علم او ظلمات می باشد و سبب دوری از خداوند است، حضرت امام می فرماید:
ای طلبه مفاهیم، ای گمراه حقایق! قدری تأمل کن ببین چه داری از معارف؟ چه اثری در خود از حق و صفاتش می بینی؟ علم موسیقی و ایقاع شاید از علم تو دقیق تر باشد؛ هیئت و مکانیک و سایر علوم طبیعی و ریاضی در اصطلاحات و دقت، با علم تو همدوش است؛ همان طور که آن ها عرفان بالله نمی آورد، علم تو هم - تا محجوب به حجاب اصطلاحات و پرده مفاهیم و اعتبارات است - نه از او کیفیتی حاصل شود، نه حال. بلکه در شریعت، علم علوم طبیعی و ریاضی از علوم شما بهتر است، زیرا که آنها نتیجه خود را می دهد و از شما بی نتیجه یا به عکس نتیجه می دهد! مهندس نتیجه هندسه را و زرگر نتیجه صنعت خود را می برد، شما از نتیجه دنیایی بازمانده، به نتیجه معارف هم نرسیدید.
بلکه حجاب شما غلظتش بیش تر است؛ تا صحبت احدیّت در پیش می آید، یک ظلمت بی انتهایی تصور می کنید! و تا از حضرت اسماء و صفات سخنی می شنوید، یک کثرت لایتناهی در نظر می آورید! پس راهی به حقایق و معارف از این اصطلاحات پیدا نشد و خود، سرمایه افتخار و تکبر بر علمای حقّه گردید. معارفی که کدورت قلب را بیفزاید معارف نیست. وای بر معارفی که عاقبت امر، صاحبش را وارث شیطان کند! کبر از اخلاق خاصه شیطان است؛ او به پدر تو آدم کبر کرد، مطرود درگاه شد؛ تو که به همه آدم و آدم زاده ها کبر می کنی نیز مطرودی
آری کسی که علم را به جمع کردن اقوال و کتب و نقد سخنان علمای بزرگ و در وجه، اتلاف عمر در قیل و قال و جمع اصطلاحات و فخرفروشی بر دیگران می داند، او واقع در حجاب غلیظ و ظلمانی علم و اصطلاحات و مفاهیم قرار گرفته است. این گونه کلمات در آثار حضرت امام فراوان است.
ضمناً هدف این سخنان آن نیست که علم و دانش، به صورت کلی ترک شود و کنار نهاده شود؛ بلکه مقصود این است که تکیه و اعتماد بر این علوم صحیح نیست؛ بلکه بدون ورود در حجاب، خرق آن ممکن نیست و به گفته حافظ:
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافری است
راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش
امام خمینی رحمه الله می فرماید:
هر چه این مفاهیم، در قلب سیاه و غیر مهذّب انباشته گردد، حجاب زیادتر می شود. در نفسی که مهذّب نشده علم، حجاب ظلمانی است؛ «العلم هو الحجاب الأکبر»؛ لذا شرّ عالِم فاسد برای اسلام، از همه شرور خطرناک تر و بیش تر است. علم، نور است؛ ولی در دل سیاه و قلب فاسد، دامنه ظلمت و سیاهی را گسترده تر می سازد. علمی که انسان را به خدا نزدیک می کند، در نفس دنیا طلب باعث دوری بیش تر از درگاه ذی الجلال می گردد. علم توحید هم اگر برای غیر خدا باشد، از حجب ظلمانی است؛ چون اشتغال به ما سوی الله است. اگر کسی قرآن کریم را با چهارده قرائت
«لما سوی الله» حفظ باشد و بخواند، جز حجاب و دوری از حق تعالی، چیزی عاید او نمی شود .
به هر حال، درس خواندن لازم است؛ ولی تحصیل این علوم، مقدمه برای تهذیب نفس و تخلّق به اخلاق کریمه است؛ اما متأسفانه برخی افراد، تا آخر عمر در مقدمه مانده.
#مدرسه_علمیه_نرجسیه_سنجان
#ناب_14
#تزکیه_نفس
علم و عرفان