“حدیثی جالب در خصوص علم امام(ع) به حقایق عالم”
در اصول کافی این حدیث هست که سدیر صیرفی می گوید:با جمعی از اصحاب خاص،در مجلسی که مخالفین مذهب بودند،دربیرون منزل حضرت امام صادق(ع) نشسته بودیم.امام (ع) وارد شدند در حالی که خشمگین و ناراحت به نظر می رسیدند،نشستند و فرمودند:
تعجب از مردمی که می پندارند ما علم غیب داریم حال آن که علم غیب را جزخدا کسی ندارد . بعد فرمودند:من خدمتکار خانه ام را خواستم تنبیه کنم،فرار کرد و در جایی پنهان شد.من نفهمیدم کجا رفته و در کدام یک از خانه های اتاق مخفی شده است.سدیر می گوید:ما این حرف ها را که از امام شنیدیم،متعجب شدیم که امام می فرمایند:من نفهمیدم او در کجا پنهان شده است.بعد که مجلس خلوت شد و دیگران رفتند،گفتیم:آقا،اعتقاد ما درباره شما این بود که شما علم غیب دارید و همه ی حقایق عالم برای شما مکشوف است.پس چگونه فرمودید که نمی دانم؟فرمودند:این آیه را در قرآن خوانده ای که :"قالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ أنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أنْ یَرْتَدَّ إلَیْکَ طَرْفُکَ…."2؛آصف بن برخیا،وزیر سلیمان(ع)که علمی از کتاب نزد او بود،در یک چشم به هم زدن توانست تخت ملکه سبا را به کاخ جناب سلیمان(ع)(یعنی از کشوری به کشور دیگر) منتقل کند.گفتم:بله خوانده ام،فرمودند:قرآن می گوید:« عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ»آن شخص که این کار عجیب را انجام داد،اندکی از علم کتاب را داشت.آیه ای دیگر را هم خوانده ای که می فرماید:"قُلْ کَفَی بِااللهِ شَهِیداً بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ"3ای پیامبر،بگو شاهد نبوت من یکی خدا و دیگری آن کسی است که تمام علم کتاب پیش اوست.
مقایسه علم علی(ع) با علم وزیر سلیمان(ع)
آیا می دانی آن کسی که تمام علم کتاب پیش اوست کیست؟او«علیّ بن ابیطالب علیهِ الْسَّلام»است.
آن کسی که آن قدرت را داشت که در یک چشم به هم زدن تخت ملکه ی سبا را به کاخ سلیمان منتقل کند،اندکی از علم کتاب پیش او بود؛درحالی که تمام علم کتاب نزد علی(ع) است.حال،آیا می دانی علم وزیر جناب سلیمان درمقابل علم علی(ع) چه نسبتی داشت؟«یک قطره در مقابل دریا»پس آن کسی که دریا در اختیار اوست چه کارهای یزرگی می تواند انجام دهد؟او می تواند تمام عالم امکان را دریک چشم به هم زدن جابه جا کند.بعد فرمودند:"وَ اللهِ عِلْمُ الْکِتابِ کُلُّهُ عِنْدَنا"به خدا قسم تمام علم کتاب پیش ماست.(این جمله را سه مرتبه تکرار کردند.)پس آنجا که می گویم:ندانستم که خدمتکار خانه ام کجا پنهان شده است،یعنی نخواستم که بدانم.
بنابراین،منظور از این که ائمه(ع)خزّان علم خدا هستند این است که راه علم به تمام حقایق عالم نزد آنهاست ولی به طور ارادی،نه به طور ذاتی.یعنی اگر بخواهند چیزی را بدانند،می دانند و اگر نخواهند که بدانند،نمی دانند.
?1-اصول کافی جلد1
صفحه 257
?2-سوره نمل آیه 40
?3-سوره رعد آیه 43
?
علم امام ع به حقایق عالم