شوخی با نامحرم
آیت الله مجتبی تهرانی: در روایتی در باب صدوششم از کتاب رجال کَشّی آمده است که ابوبصیر گفت:«کنتُ أَقرِئُ إمْرأةً کُنتُ أُعَلِّمُهَا الْقُرْآنَ»؛ من پیش زنی بودم که به او قرآن تعلیم می دادم؛ یعنی همان کتاب آسمانی که به آن معتقد بودیم. چه تعلیمی و تعلّمی می تواند بالاتر از تعلیم قرآن و آموختن آن باشد! می گوید:«فَما زَحْتُهَا بِشَیْئٍ»؛ در بین این کار با او شوخی کردم. یک چیزی از دهنم پرید و شوخی کردم، «فَقَدَّمتُ عَلی أبی جَعْفَر(علیه السلام)»؛ وقتی خدمت امام باقر (علیه السلام)رفتم، ایشان فرمود:«فَقَالَ لِی أَیَّ شَیْءٍ قُلْتَ لِلْمَرْأَةِ»، أبوبصیر! آن، چه بود که از دهانت درآمد و به آن زن گفتی؟ وقتی امام این را به من فرمود، از کثرت ناراحتی، «فَغَطَّیْتُ وَجْهِی»؛ صورتم را گرفتم. در نسخه ای دارد: با دستم روی صورتم را گرفتم؛ زیرا خیلی خجالت کشیدم، «فَقَالَ لَا تَعُودَنَّ إِلَیْهَا»؛ حضرت فرمود: دیگر این کار از تو سر نزند.
لذا انسان باید در صحبت کردن با نامحرم، خیلی مراقبت کند. این ها پیشگیری است برای اینکه انسان در حالت افراطی شهوت در امور جنسی نیفتد.
شوخی با نامحرم