شهیدی که در جبهه شمشیر میبست …
سال 1360 درحالی که 20 بهار از عمرش گذشته بود پا به جبهه گذاشت ، سال 61 و در عملیات مسلم ابن عقیل(علیه السلام) در سومار در اثر اصابت ترکش دست چپش از کتف جدا شد و به پشت جبهه برگشت. 15روز بعد با آستین خالی در دوکوهه روئیت شد. او ول کن نبود ، کسی باورش نمیشد که او هنوز میتواند سینه به سینه دوشکا برود و با نارنجک خاموشش کند.
در عملیات والفجر یک در حالیکه 3 ماه بیشتر از قطع دست چپش نمیگذشت تیر دشمن به گردنش اصابت کرد و باز مجروح شد. بعد از بهبودی به جبهه بازگشت و این بار در مقر قلاجه همه را حیرت زده کرد. در مراسم صبحگاه اردوگاه قلاجه قبل از عملیات والفجر4 با آستین خالی و قداره به کمر، درحالیکه پرچم سرخی به دست داشت ظاهر میشد و خودش کمپوت روحیه بود.
دراسفند 64 اسلحه به دست و شمشیر به کمر ، با گردان حضرت علی اصغر (علیه السلام) درعملیات والفجر هشت حاضر شد که هدف ضربه زدن به دشمن در جزیره امالرصاص و آن سوی اروندرود بود، تیربار چهارلول دشمن امان همه را بریده بود. وقتی روی خاکریز قفل میشد مثل موریانه خاکریز را کوتاه میکرد و تلفات میگرفت. عبدالرزاق دست به کار شد. برای رسیدن به تیربار دشمن باید از باتلاقی که بین ما و دشمن بود میگذشت و رد شدن از این همه گل و لای به این راحتی نبود و دشمن کاملا روی مواضع ما دید تیر داشت، نارنجک به کمر و شمشیر به دست حرکت کرد و دقایقی بعد تیربار دشمن خاموش شد و عبدالرزاق هم افتاد. کسی نفهمید چه شد اما همه می گفتند اینبار شمشیـر به کار آمد و بر سر زبانهـا افتاد که عبدالرزاق علی شیری تیربارچی بعثی را با شمشیر قیمه قیمه کرد…
شهید عبدالرزاق علی شیری
شهادت اسفند64 فـاو
شهیدی که در جبهه شمشیر میبست ...