شهیدی که برات شهادتش را از آیت الله بهجت ره گرفت
دوست داشتم مرد زندگی ام مومن و استاد اخلاق من باشد️. آنقدر همسرم از لحاظ ایمان و اخلاق در درجه بالا باشد که بتواند من را رشد دهد واقعا هم عبدالمهدی درمدت زندگی برای من مثل استاد اخلاق بود.
امروز که می بینم عبدالمهدی در کنارم نیست گویی از بهشت بیرون آمده باشم. من هرچه دارم را مدیون و مرهون شهیدم می دانم.
عبدالمهدی یک بار خوابی دیده بود. بعد ازآن رفت پیش یکی از علمای اصفهان و خواب را تعریف کرد.آن عالم گفته بود برای تعبیرش باید بروی قم با آیت الله بهجت دیدار کنی.
همسرم به محضرآیت الله بهجت شرفیاب می شود تا خوابش رابه ایشان بگوید.آقاهم دست روی زانوی عبدالمهدی گذاشته و می گوید جوان شغل شما چیست؟️همسرم گفته بود طلبه هستم.
ایشان فرموده بودند:باید به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه رابپوشی. آیت الله بهجت درادامه پرسیده بودنداسم شما چیست گفته بود: فرهاد. ایشان فرموده بودند حتما اسمت را عوض کن.
اسمتان را یا عبدالصالح یا عبداالمهدی بگذارید. آیت الله بهجت فرموده بودند:شما در امامت، امام زمان(عج) به شهادت خواهید رسید. شما یکی از سربازان امام زمان عج هستید وهنگام ظهور امام زمان (عج) باایشان رجوع می کنید.
وقتی عبدالمهدی از قم برگشت خیلی سریع اقدام به تعویض اسمش کرد.باهم رفتیم گلستان شهدا و سر مزار شهید جلال افشار گفت: میخواهم یک مسئله ای رابا شما درمیان بگذارم که تازنده ام برای کسی باز گو نکنید بین خودم،خودت و خدا بماند.
عبدالمهدی می گفت:شما درجوانی من را از دست می دهید.من شهید می شوم.
گفتم:باچه سندی این حرف را می زنید.
گفت:من خواب دیدم ورفتم پیش آیت الله بهجت وباقی ماجرا رابرایم تعریف کرد. من خودم رااین گونه دلداری می دادم که ان شاءالله امام زمان عج ظهور می کند.
ایشان در رکاب امام زمان(عج)خواهند بود. امروز که جنگی نیست که شهادتی باشد.
این حرف هارا باخودمرور می کردم تااین که عبدالمهدی کاظمی بالباس سبز سپاه به جمع مدافعان حرم پیوست.
راوی همسر شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی
شهیدی که برات شهادت گرفت.