شهردار جبهه.
یادش بخیر آقای شهردار !
به مادرم گفتم:
ننه… بالاخره رفتم جبهه و
برای خودم کسی شدم…
مادرم ذوق کرد و گفت:
ننه فدات بشه،می دونستم تو
آخرش یه چیزی می شی،…
خب ننه… بگو چه کاره ای؟
گفتم : شهردار!
فداش بشم ،فدای ننه م.حرف
از دهنم بیرون نیامده همه ی
محله فهمیدن که گل پسر ننه
شهردار شده…!
قربون ننه م برم!
نمی دونست شهردار تو جبهه
کارش شستن ظرف هاست و
جارو کردن سنگر و…
مادره دیگه…!
مادر دوست داره بچه ش یه
کاره ای بشه!! …