شعر مهدوی...
#شعر_مهدوی
ای بودنت برای عبادت دلیل من
کعبه پر از بت است،کجایی خلیل من؟
دست مرا بگیر که در ابتدای راه
وامانده است نفس ضعیف و ذلیل من
خشکانده است چشمهی چشم مرا گناه
اینگونه به ثمر نرسیده نخیل من
یا ایها العزیز تصدق علی الذلیل
اصلا امید نیست به بار قلیل من
هرجا که میروم به در بسته میخورم
این بار آمدم که تو باشی کفیل من
چشم امید من به قنوت نماز توست
درمانده از دعاست زبان علیل من
این نامههای عجل و عجل بهانه است
از اهل کوفهاند تمامی ایل من
آقا خودت برای ظهورت دعا بخوان
دل خوش نکن به چند نفر از قبیل من
?