بسم الله الرحمن الرحیم
در اوج غربت!
…..خانه هانى خالى مى شود.شَریک به مسلم پیغام مى دهد که کار مهمّى با او دارد.
مسلم به کنار بستر شَریک مى آید.
هانى هم آنجاست.
… شَریک به مسلم رو کرده و مى گوید:
….«اکنون قربانى، خود به قربانگاه مى آید، ابن زیاد تعداد زیادى از شیعیان را به شهادت رسانده است، وقتى او به عیادت من آمد، او را غافلگیر نموده و به قتل برسان! مطمئن باش با کشته شدن ابن زیاد، دیگر، کسى با تو دشمنى نخواهد کرد»…(١)…
کشتن ابن زیاد با دقّت برنامه ریزى شده و قرار است طبق برنامه عمل شود.
… آیا شما از رمز این عملیّات خبر دارید؟
……برایم آب بیاورید!
قرار شد هر وقت شَریک این جمله را بر زبان آورد، حمله آغاز گردد.
هنوز آنان مشغول سخن هستند که ناگهان سربازان ابن زیاد از راه مى رسند.
سربازان در حیاط خانه مى ایستند و ابن زیاد همراه با مِهْران، غلام خود، وارد اتاق مى شود.
مسلم در پشت پرده اى که در اتاق بود، مخفى مى شود.
ابن زیاد کنار شَریک مى نشیند و حال او را مى پرسد.
شَریک جواب او را مى دهد و سعى مى کند با سخنان خود ابن زیاد و غلام او را سرگرم کند.
اکنون زمان مناسبى است، تمام حواس ابن زیاد به سخنان شَریک است.
«برایم آب بیاورید».
……ابن زیاد خیال مى کند که شَریک تشنه است؛ امّا تو که مى دانى منظور شَریک از درخواست آب چیست.
امّا از آب خبرى نمى شود.
……براى بار دوّم مى گوید: «برایم آب بیاورید! ».
……ابن زیاد مى گوید: چرا براى شَریک آب نمى آورید؟
……هانى دستور مى دهد تا براى شَریک آب بیاورند.
امّا شریک که آب نمى خواهد!
……شریک براى سوّمین بار فریاد مى زند: «واى بر شما! مرا سیراب کنید؛ اگر چه به قیمت جانم تمام شود! »…(٢)…
……اینجاست که مِهْران، غلام ابن زیاد متوجّه مى شود که نقشه اى در کار است؛ براى همین دست ابن زیاد را فشار مى دهد و به او مى فهماند که باید سریع خانه هانى را ترک کند.
ابن زیاد بلند مى شود و با عجله خانه هانى را ترک مى کند.
شریک رو به مسلم مى کند و مى گوید:
…..«چرا از این فرصت خوب استفاده نکردى؟ چرا این فاسق را نکشتى؟ مگر رضایت خدا در کشتن این نامرد نبود؟ ».
……مسلم در جواب مى گوید:
……«موقعى که من آماده بودم تا به ابن زیاد حمله کنم به یاد حدیثى از پیامبر افتادم که فرموده اند: مؤن هیچ گاه کسى را ترور نمى کند»….(٣)…
……خواننده عزیز!
……این اوّلین سند ضد تروریسم است.
درست است که ابن زیاد جنایتکار است؛ امّا مسلم او را ترور نمى کند.
مسلم معتقد است که با دشمن هم باید جوانمردانه برخورد کرد!
……باید دشمن را به میدان جنگ دعوت کرد و در حالى که او هم شمشیر در دست دارد و مى تواند از خود دفاع کند به او حمله کرد.
….همه مى گویند: «با دوستان مروّت، با دشمنان مدارا».
……امّا راه و رسم مسلم غیر از این است: «با دوستان مروّت، با دشمنان مروّت! ».
……آرى درست است که ابن زیاد، نامردى است که خون عدّه زیادى از مردم بى گناه را بر زمین ریخته است؛ امّا در مرام مسلم، حمله به ابن زیاد، در هنگامى که به عیادت بیمار آمده است، عین نامردى است.
درست است که اگر مسلم به ابن زیاد حمله مى کرد، قیام امام حسین (ع) پیروز مى شد و این همه حوادث خونبار
در کربلا پیش نمى آمد؛ امّا آن وقت، همه اینها به قیمت یک نامردى بود…!
……در این معامله مهم، مسلم مردانگى را انتخاب کرد و همین، رمز بقاى نام مسلم است…!
.️….براى همین است که هر کس مکتب شیعه را بشناسد، شیفته آن مى شود.
مسلم را نگاه کن!
……چه استوار بر قلّه مردانگى ایستاده و به همه تاریخ، درس مروّت و جوانمردى مى دهد.
….?…منابع………
١.کنز العمّال فى سنن الأقوال والأفعال، على المتّقی بن حسام الدین الهندی (ت 975 ه)، تصحیح: صفوة السقّا، بیروت: مکتبة التراث الإسلامى، 1397 ه، الطبعة الأولى.
٢.لسان المیزان، أبو الفضل أحمد بن علیّ بن حجر العسقلانی (ت 852 ه)، بیروت: مؤسّسة الأعلمی، الطبعة الأولى بمطبعة مجلس دائرة المعارف النظامیة الکائنة فی الهند حیدر آباد الدکن، 1329 ه.
٣.اللهوف فی قتلى الطفوف، أبو القاسم علیّ بن موسى بن طاووس الحسینی الحلّی (ت 664 ه)، تحقیق: فارس تبریزیان، طهران: دار الأُسوة، الطبعة الاُولى، 1414 ه.
…….مهدی خدامیان ارانی…….
#قسمت_بیست_و_دوم
_____________________
#سفیر_عشق
_____________________
اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم و العن اعدائهم
سفیر عشق قسمت بیست و دوم