شما اگر دعاى کمیل را از اول تا آخر بخوانید اصلا محرکى غیر از عامل معنوى در آن نمىبینید؛ تمام انگیزهها معنوى است و در آن هیچ خواسته مادى وجود ندارد. «مادى اخروى» را مىگویم نه مادى دنیوى، آن که دیگر هیچ. هرچه هست معنویت است، تمام خواستهها معنویت است تا آنجا که مىبینید حضرت فرض مىکند که اگر من در آخرت رنج جسمانى بىنهایتِ آنجا را بتوانم تحمل کنم، رنج معنوى دورى تو براى من قابل تحمل نیست:
«فَهَبْنى یَا إلهى وَ سَیِّدى صَبَرْتُ عَلَى عَذابِکَ فَکَیْفَ أصْبِرُ عَلَى فِراقِکَ وَ هَبْنى صَبَرْتُ عَلَى حَرِّ نارِکَ فَکَیْفَ أصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ إلى کَرَامَتِک».
اساساً سراسر دعاى کمیل این طور است.
اگر تعلیمات بر این اساس بود که بشر در دنیا همه چیز را براى خرما بخواهد، خدا و توحید را هم براى بهبود زندگى دنیا بخواهد و آخرت را هم براى بهبود زندگى بخواهد، آنوقت خدا دیگر خودش نمىتوانست مطلوبِ کامل باشد.
در همان دعاى کمیل است که: یا غایَةَ آمالِ الْعارِفینَ.
مىگوید نهایت آرزو تو هستى. اصلا خودش مقصود است، نه اینکه وسیله است براى چیز دیگر.
? مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج29 (انسان شناسى قرآن)، ص: 224
رنج دوری از خداوند در دعای کمیل.