در کمال الدین از اصبغ بن نباته نقل می کند که گفت:
بحضور امیر المؤمنین شرفیاب شدم و او را متفکر یافتم و دیدم که سر چوبى را بزمین می زند.
عرض کردم:یا امیر المؤمنین مى بینم در فکر هستید و سر چوب را بزمین می زنید.
آیا به این زمین رغبت و نظرى دارید؟!
فرمود: بخدا سوگند، نه بزمین و نه بدنیا یک روز رغبت پیدا نکرده ام، ولى در باره مولودى که در پشت یازدهمى من است فکر می کردم.
او مهدى است که زمین را پر از عدل می کند چنان که پر از ظلم و ستم باشد. او را غیبت و حیرتى است که فرقه هائى بخاطر آن گمراه و گروهى هدایت می یابند.
عرض کردم:یا امیر المؤمنین! اینکه می فرمائى پدید مى آید؟
فرمود: آرى! (پدید مى آید) همان طور که خلق شده است.
تو از کجاها خبر دارى؟!
اى اصبغ! اینان برگزیدگان این امت می باشند که خوبان عترت طاهره هستند.
عرض کردم: بعد چه مى شود؟
فرمود:آنچه خدا خواهد می کند، چه ذات الهى را اراده ها و مقاصد و نهایات است.
?مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار)، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى - دوانى، على، تهران: 1378 ش،صص343-344.
در کمال الدین از اصبغ بن نباته نقل می کند که گفت: