داغ پرسوز فراق بین حضرت معصومه علیهاالسلام و برادرش
نظر به اینکه این ماجرا در سال 201 هجری قمری، حدود دو سال قبل از شهادت حضرت رضا(ع) رخ داده است (امام رضا(ع) در سال 203 شهید شد) این نیز از مصائب دیگر حضرت رضا(ع) است، مصیبتی جانسوز، که خواهر مهربانش در نیمه راه وصال، مظلومانه و غریبانه به شهادت رسید، و دیدار و ملاقات، به فراق و جدایی، تبدیل گردید و داغ جانسوز شهادت حضرت معصومه(س) قلب مبارک حضرت رضا(ع) را جریحهدار کرده و آن بانو نیز با دلی پر از سوز فراق و امید دیدار برادر، و با چشمی گریان از دوری برادر شهید شده است.
قطعاً حضرت رضا(ع) نیز هنگام شهادت، همان گونه که از یگانه فرزندش حضرت جواد(ع) یاد کرده، از خواهر مهربانش، حضرت معصومه(س) نیز یاد کرده.
ماجرای دفن جنازه حضرت معصومه(س)
زمینی که آستانه حضرت معصومه(س) در آن واقع است، با بلان نام داشته، و این زمین پیش از آنکه مرقد مطهر آن حضرت شود، بنایی نداشته است، فقط ملکی از ملکهای موسیبن خزرج بوده است، این زمین را موسیبن خزرج که هم مهماندار حضرت معصومه بود و هم در عصر خویش رئیس و محترم بود، برای دفن آن حضرت معین کرد.
آلسعد در این سرزمین سردابی حفر کردند تا آن را مقبره حضرت معصومه(س) قرار دهند.
پس از آنکه جنازه مطهر آن بیبی بزرگوار را غسل داده کفن نمودند، آن را به آن سرزمین آوردند، در این وقت میان آلسعد گفتوگو شد که چهکسی داخل قبر شده جنازه را در سرداب به خاک بسپارد، سرانجام اتفاق کردند که شخصی بهنام قادر که پیرمرد پرهیزکار و صالح و سید بود، داخل قبر شود و آن گوهر پاک را دفن کند. چون بهسراغ آن مرد رفتند، ناگاه از جانب صحرا دو سوار نقابدار پیدا شدند، همین که نزدیک رسیدند، از مرکب خود پیاده شدند و بر جنازه حضرت معصومه(س) نماز گزاردند، سپس داخل سرداب شده جنازه را دفن کردند، آنگاه بیرون آمده رفتند، و کسی نفهمید که آنها چهکسی بودند. آنگاه موسیبن خزرج سقف و سایبانی از بوریا بر سر قبر برافراخت تا هنگامی که حضرت زینب دختر امام نهم(ع) وارد قم گردید و قبهای بر آن مرقد مطهر بنا کرد.
بعد از مدتی اممحمد دختر موسی پسر امام جواد(ع) وفات کرد، جنازه او را کنار مرقد حضرت معصومه به خاک سپردند.
مدتی بعد، میمونه خواهر اممحمد وفات کرد، او را نیز کنار مرقد حضرت معصومه به خاک سپردند و قبهای جداگانه روی قبر آن دو بانو، بنا نمودند. سپس بریهیه دختر موسیبن امام جواد(ع) وفات نمود، او را نیز در آنجا به خاک سپردند.
مرحوم محدث قمی، غیر از بانوان فوق، از بانوان دیگر نیز نام برده که کنار مرقد مطهر حضرت معصومه(س) مدفون هستند، مانند: زینب دختر امام جواد(ع)، اماسحاق کنیز محمدبن موسی مبرقع، و امحبیب کنیز محمدبن احمدبن موسی مبرقع(184).
بنابراین در مجموع شش تن از امامزادگان، و منسوبین به امامان(ع) کنار مرقد مطهر حضرت معصومه دفن شدهاند. ازاینرو شایسته است آنان که مرقد شریف حضرت معصومه(س) را زیارت میکنند، از آنها نیز یاد کنند، گرچه با این جمله کوتاه باشد:
“اَلسَّلامُ عَلَیْکُنَّ یا بَناتِ رَسُولِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکُنَّ وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ؛
سلام بر شما ای دختران رسول خدا، سلام و رحمت و برکات خدا به شما باد".
پیکرهای تر و تازه، پس از هزار و چند سال
از گفتنیهای عجیب و معجزهآسا که در عصر ناصرالدین شاه، متوفای 1313 هـ.ق. مرحوم آیتالله حاج آقا حسینی مجتهد جد پدری حرمپناهیها و جد مادری اشراقیها که قبرش بهصورت مرتفع در صحن نو، مقابل قبر مرحوم آیتالله شیخ فیضالله نوری است، نقل کرد: هنگام فرش کردن حضرت حرم مطهر حضرت معصومه(س) با سنگهای مرمر، در قسمت پایین پای حضرت، روزنهای به سرداب باز شد، ضروری به نظر رسید که افرادی انتخاب شوند و داخل سرداب بروند و وضع آنجا را بررسی کنند که اگر نیاز به تعمیر داشت، تعمیر نمایند. دو نفر بانوی صالحه انتخاب شدند، چراغی برداشته داخل سرداب شدند، دیدند قبر مطهر حضرت معصومه در آن سرداب نیست، بلکه آن سرداب در پایین قبر مطهر آن حضرت است، در آن جا سه پیکر مطهر تر و تازه را دیدند که گویی همان روز، روح از بدنشان جدا شده بود؛ یک تن بانو، و دو تن کنیز و سیاهچهره بودند. از بررسی کتب فهمیده میشود که آن بانوی ارجمند میمونه دختر موسی مبرقعبن امام جواد(ع) بوده، و آن دو کنیز، اماسحاق و امحبیب، بودهاند. آری پس از گذشت یازده قرن از وفاتشان، بدن مبارکشان، هیچ تغییر نکرده بود، و مصداق این سخن پیامبر (ص)شدند که فرمود:
اِنَّ اللّهَ حَرَمَ لُحُومَنا عَلَی الْاَرْضِ فَلایَطْعُمُ مِنْها شَیْئاً
خداوند گوشتهای ما را بر زمین حرام کرده، هرگز زمین چیزی از گوشت ما را نمیخورد.
داغ پرسوز فراق بین حضرت معصومه علیهاالسلام و برادرش