داستان چه کنم با شرم؟
#داستانک_قابل_تامل
چه کنم با شرم؟
مردی از اهل حبشه نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمد و گفت یا رسول الله، گناهان من بسیار است، آیا درِ توبه به روی من نیز باز است؟
پیامبر فرمود آری، راه توبه بر همگان هموار است، تو نیز از آن محروم نیستی.
مرد حبشی از نزد پیامبر رفت.
مدتی نگذشت که بازگشت و گفت یا رسول الله، آن هنگام که معصیت می کردم، خداوند مرا می دید؟
پیامبر فرمود آری، می دید.
مرد حبشی، آهی سرد از سینه بیرون داد و گفت توبه، جرم گناه را می پوشاند، چه کنم با شرم آن؟
در دم نعره ای زد و جان داد.
منبع: کیمیای سعادت، حسین خدیو جم، صفحه 654