قطره ای از دریا پیرامون معرفت و محبت خاندان اهل بیت علیهم السلام به ویژه امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف:
داستان شیرین رمیله مارا در فهم این معنا یاری می کند.
رمیله می گوید:
در زمان امیرالمومنین علیه السلام سخت بیمار شدم، کم کم حالم بهبود یافت ودر یک روز جمعه احساس کردم کمی سبک شده ام. باخود گفتم: بهترین کار این است که امروز غسلی کنم وبه مسجد بروم و پشت امام علیه السلام نماز بخوانم و این کار را انجام دادم.
وقتی که امام علیه السلام در مسجد جامع کوفه، بر فراز منبر نشستند، بیماری ام عود کرد. پس از اینکه مولایم از مسجد بیرون رفتند، پشت سرشان راه افتادم.
نگاهی به من کردند وفرمودند: تو را پریشان می بینم، می دانم بیماری و باخودت گفتی:
کاری بهتر از این نیست که غسل کنی و برای نماز جمعه در مسجد حاضر شوی و با ما نماز بخوانی، کمی احساس سبکی کردی و بعد از نماز وقتی که من منبر رفتم، دوباره بیماریت برگشت.
عرض کردم: به خدا سوگند، از داستان من یک حرف کم و زیاد نکردید!
اینجا امام علیه السلام جملات دلنشین بیان می کنند:
” ای رمیله هیچ زن و مرد مؤمنی بیمار نمی شود مگر این که ماهم به خاطر او بیمار می شویم واندوهی به او نمی رسد جز اینکه ماهم اندوهگین می شویم و هیچ دعایی نمی کند مگر اینکه ما آمین می گوییم و هر گاه سکوت کند ما برایش دست بر دعا بر می داریم. “
عرض کردم آیا این مسئله فقط نسبت به کسانی است که در این شهر باشما ساکن هستند؟ نسبت به کسانی که در جاهای دور سکونت دارند چگونه اید؟
امام علیه السلام فرمودند
” ای رمیله هیچ زن و مردی مؤمنی در شرق و غرب عالم از نظر ما پنهان نیست، مگر این که او با ماست و ما با اوییم. “
بحارالانوار ج26 ص140.
داستان شیرین رمیله...