خروج قلب شهید کمیل قربانی.
محیط امنیتی بود و غربت در در و دیوار حرم جاری بود
ضریح سه ساله دختر را که دید درست مثل کسی که سال ها در انتظار محبوبش بوده، بند دلش پاره شد
اشکش مجال دیدن نمی داد.
همه باهم سینه می زدیم، شعر می خواندیم و عزا داری می کردیم
کمیل حال و هوای غریبی داشت.
در دست نوشته هایش نوشت : در حرم بانو قلبم در حال خروج از سینه ام بود
شهید کمیل قربانی