استدلال حضرت رضا(علیه السلام)
برخى به حضرت اعتراض کردند که چرا همین مقدار اسم تو آمد جزء اینها؟
1. فرمود: آیا پیغمبران شأنشان بالاتر است یا اوصیاء پیغمبران؟
گفتند: پیغمبران.
2. فرمود: یک پادشاه مشرک بدتر است یا یک پادشاه مسلمان فاسق؟
گفتند: پادشاه مشرک.
3. فرمود: آن کسى که همکارى را با تقاضا بکند بالاتر است یا کسى که به زور به او تحمیل کنند؟ گفتند: آن کسى که با تقاضا بکند.
فرمود: یوسف صدّیق پیغمبر است، عزیز مصر کافر و مشرک بود، و یوسف خودش تقاضا کرد که: «اجْعَلْنی عَلى خزائنِ الأرضِ إِنّی حَفیظٌ عَلیمٌ»؛ چون مىخواست پستى را اشغال کند که از آن پست حسن استفاده کند. تازه عزیز مصر کافر بود، مأمون مسلمان فاسقى است؛ یوسف پیغمبر بود، من وصىّ پیغمبر هستم؛ او پیشنهاد کرد و مرا مجبور کردند. صرف این قضیه که نمىشود مورد ایراد واقع شود.
حال، حضرت موسى بن جعفرى که «صفوان جمّال» را که صرفاً همکارى مىکند ووجودش فقط به نفع آنهاست شدید منع مىکند و مىفرماید: چرا تو شترهایت را به هارون اجاره مىدهى، «علىّ بن یقطین» را که محرمانه با او سَر و سرّى دارد و شیعه است و تشیع خودش را کتمان مىکند تشویق مىنماید که حتما در این دستگاه باش، ولى کتمان کن و کسى نفهمد که تو شیعه هستى؛ وضو را مطابق وضوى آنها بگیر… اما در دستگاه آنها باش که بتوانى کار بکنى.
این همان چیزى است که همه منطقها اجازه مىدهد. هر آدم با مسلکى به افراد خودش اجازه مىدهد که با حفظ مسلک خود و به شرط اینکه هدف، کار براى مسلک خود باشد نه براى طرف، [وارد دستگاه دشمن شوند] …
? استاد شهید مطهری، سیری در سیره ائمه اطهار (علیهم السلام)
خدمت به مسلمین، در هر نقشی.