اینکه برای زحماتی ک همسرتون میکشه ازش تشکر میکنید خیلی خوبه…اما تشکر فقط زبانی نباشه
گاهی به پاس تشکر او را به آبمیوه خوردن یا رستوران دعوت کنید. گاهی برایش دسته گل وحتی یک شاخه گل بخرید
حمید شبهای جمعه هیئت میرفت؛ چندین بار به من میگفت ولی چون خجالت میکشیدم نمیرفتم این بار حرفش را رد نکردم.
فردای ان روز بعد از کلاس حمید طبق معمول با موتور دنبالم اومده بود ولی این بار با دسته گل قشنگ.
پرسیدم به چه مناسبت گرفتی گفت این گلها قابلتو نداره ولی از اونجا که قبول کردی بیای هیئت این دسته گل رو برای تشکر برات گرفتم…
خاطرات عاشقانه همسرشهید:
داشتم با حمید صحبت میکردم که از صدام فهمید حال خوشی ندارم نمیخواستم اون وقت شب نگرانش کنم
️ولی انقدر اصرار کرد که گفتم:"دل پیچه ی شدیدی دارم نگران نشو نبات داغ میخورم خوب میشم"از خداحافظی مون یه ربع️ نگذشته بود که حمید اومد دنبالم و گفت حاضر شو بریم بیمارستان.
گفتم چیزخاصی نیست حمیدجان نگران نشو ، ️اما راضی نشد.تشخیص اولیه این بود که آپاندیس عود کرده،وقتی دکتر جواب سونوگرافی رو دید گفت چیز خاصی نیست اما بهتره خانوم تحت مراقبت باشن
از کنار تخت من تکون نمیخورد
خوابم برد که نیمه شب با صدای گریه حمید بیدار شدم. دستم رو گرفته بود و اشک میریخت گفتم چرا گریه میکنی چیز خاصی نیست.گفت میترسم برات اتفاقی بیفته
تمام این مدتی که خواب بودی داشتم به این فکر میکردم اگه قراره روزی بین ما جدایی اتفاق بیفته. اول من باید برم والّا طاقت نمیارم. آن شب تا صبح کنار تخت من پلک روی هم نگذاشت و نماز و مفاتیح میخوند..
شهیدحمیدسیاهکالی مرادی
منبع: یادت باشد
خاطرات عاشقانه همسرشهید حمیدسیاهکالی مرادی