حکایت استاد نقره کار.
حکایت استاد نقره کار.
حکایت ما و خدا حکایت عجیبى است…
مثِل قصه ی استاد نقره کار…
* می گویند وقتى استادِ نقره کار، نقره را صیقل می دهد، آن را داخل آتش نگه می دارد اما چشم از نقره بر نمی دارد،
*تا زمانى نقره را در آتش نگه می دارد که عکس خود را در نقره ی صیقل یافته ببیند ! درست مثلِ خدا…
*وقتى می خواهد صیقل پیدا کنیم ما را در آتشِ سختى ها وارد می کند اما چشم از ما بر نمی دارد ، تا جایی که عکسِ خودش را در ما ببیند…
چه زیباست اگر بردبار باشیم و به خداوند اعتماد کنیم…