بسم الله الرحمن الرحیم
#روزنگار_محرم
حادثه عاشورا و تاریخچه کربلا دو صحنه دارد.
یک صحنه سفید و نورانی و یک صفحه تاریک، سیاه و ظلماتی که هر دو صفحهاش یا بی نظیر یا کم نظیر است.
اما صفحه سیاه و تاریکش از آن نظر سیاه و تاریک است که در آن فقط جنایت بینظیر یا کم نظیر میبینیم. در این صفحه، حادثه کربلا یک جنایت و یک تراژدی است، یک مصیبت است، یک رثا است، این صفحه را که نگاه میکنیم، در آن کشته شدن بیگناه میبینیم، کشتن جوان میبینیم، کشتن شیرخوار میبینیم، اسب بر بدن مرده تاختن میبینیم، آب ندادن به یک انسان میبینیم، زن و بچه را شلاق زدن میبینیم، اسیر را بر شتر بیجهاز سوار کردن میبینیم.
اما آیا تاریخچه عاشورا فقط همین یک صفحه است؟ آیا فقط رثاء است؟ فقط مصبیت است؟
این تاریخچه یک صفحه دیگر هم دارد که در این صفحه دیگر جنایت نیست، تراژدی نیست، بلکه حماسه است. افتخار و نورانیت است. تجلی حقیقت و انسانیت است. تجلّی حق پرستی است. نمایشگاهی است از عظمت و علّو بشریت، از رفعت بشریت، نمایشگاه معالی و مکارم انساننیت است.
چرا باید حادثه کربلا را همیشه از نظر صفحه سیاهش مطالعه کنیم و چرا باید همیشه جنایتهای کربلا گفته شود؟ چرا صفحه نورانی این داستان را کمتر مطالعه میکنیم. در حالی که جنبه حماسی این داستان صد برابر بر جنبه جنایی آن می چربد.
پس باید اعتراف کنیم یکی از جانیهای بر حسین ابن علی ما هستیم که از این تاریخچه فقط یک صفحهاش را میخوانیم و صفحه دیگرش را نمیخوانیم. جانی های بر امام حسین آنهایی هستند که این تاریخچه را از نظر هدف منحرف کرده و میکنند.
برگرفته از کتب نهضت حسینی استادشهیدمرتضی مطهری
حادثه عاشورا و تاریخچه کربلا دو صحنه دارد.