امام صادق علیه السلام شنید که مردی شهرت به تقوی پیدا کرده است.
روزی آن مرد را مشاهده کرد که جمع زیادی از عوام اطراف او را گرفته بودند .
پس آن مرد از مردم کناره گرفت و تنها به راهی حرکت کرد؛ امام علیه السلام ناظر کارهای او بود .
پس از زمانی کوتاه امام دیدند او جلو یک دکان نانوائی ایستاد ، و دو نان مخفیانه برداشت و به راه افتاد . پس از چند قدمی از دکان میوه فروشی دو عدد انار برداشت و به راهش ادامه داد .
پس از پیمودن مسافتی نزد مرد مریضی رفت و نانها و انارها را به وی داد و به مقصد خود خواست برود ، امام علیه السلام خود را به آن مرد رساند و فرمود:
امروز از تو عمل شگفت انگیزی دیدم ، و آنچه را دیده بود برایش نقل کرد !
آن مرد گفت : گمان می کنم تو امام صادق علیه السلام هستی ؟
فرمود : آری ، گفت : با آنکه فرزند پیامبری ، افسوس که چیزی نمی دانی ؟
فرمود : چه جهلی از من دیده ای ؟
گفت : مگر نمی دانی خداوند در قرآن فرموده:
مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَن جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یُجْزَىٰ إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا یُظْلَمُون
(هر کار نیکی انجام دهد ده حسنه دارد و هر که گناهی کند جز یک گناه برایش ننویسند)
انعام 160
از این جهت به حساب من دو نان و دو انار دزدیده ام ، مجموعا چهار گناه محسوب می شود ، و آنها را در راه خدا داده ام می شود چهل حسنه .
چهار گناه را از چهل حسنه کم کنند سی و شش حسنه برایم باقی می ماند ، و تو از این حسابها نمی دانی !
امام فرمود : ثکلتک امک انت الجاهل بکتاب الله، اما سمعت انه عزوجل یقول:
مادرت به عزایت بنشیند این تو هستی که جاهل به کتاب خداوندی، مگر این آیه از قرآن را نشنیدی که می فرماید:
إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ
(خدا از پرهیزگاران قبول اعمال کند)
مائده27
تو چهار گناه کردی و مال مردم را دزدیدی و چهار گناه دیگر کردی که بدون اجازه به دیگران دادی ، پس هشت گناه نمودی و هیچ حسنه ای هم نداری .
بعد حضرت به اصحابش فرمود :
«بمثل هذا التاویل القبیح المستکره یَضِلونَ و یُضِلون…؛ به مانند این گونه توجیه های زشت و ناپسند، مردم را گمراه می کنند و خود گمراه می شوند.»
#حدیث
وسائل الشیعه جلد 2 ص 57
توجیهات زشت و ناپسند