ترس عجیب آن دو نفر از شب قدر
#امام_محمد_جواد علیه السلام از #امیر_المؤمنین علیه السلام نقل می کنند که ایشان فرمودند:
?هیچ گاه تَیمِى و عَدَوىّ (خلیفه اول و دوم) خدمت پیامبر اکرم نرسیدند، در حالى که آن حضرت سوره إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ را با خشوع و گریه می خواند، مگر اینکه به رسول خدا می گفتند: چقدر شما نسبت به این سوره رقّت قلب دارى؟!
?رسول خدا به آن دو می فرمود: به واسطه چیزى است که با چشم دیدهام و دلم آن را دربرگرفته و آنچه بر دل این شخص پس از من وارد مى شود.
?مى پرسیدند: چه دیدهاى و او چه خواهد دید؟
?رسول خدا روى خاک براى آن دو نفر می نوشت تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ.
?سپس مى فرمود: آیا بعد از اینکه خداوند مى فرماید مِنْ کُلِّ أَمْرٍ چیز دیگرى باقى مى ماند؟
?آنها در جواب مى گفتند: نه.
?رسول خدا مى پرسید: آیا مىدانید این امر بر چه کسی نازل مى شود؟
?آن دو نفر مى گفتند: بر شما ای رسول خدا.
?رسول خدا مى فرمود: آرى.
?سپس مى پرسید: آیا #شب_قدر بعد از من نیز هست؟ و آیا پس از من نیز این امر نازل مى شود؟
?آن دو نفر جواب می دادند: آرى.
?رسول خدا سؤال مى کرد: پس بر که نازل مى شود؟
?آن دو نفر در جواب می گفتند: نمی دانیم.
?پیامبر اکرم دست بر سر من ( #علی_بن_ابیطالب) مى گذاشت و مى فرمود: اگر شما نمىدانید، اینک بدانید. آن شخص بعد از من، این (علی بن ابیطالب) است.
?بعد از رحلت رسول خدا، آن دو نفر شب قدر را مى دانستند و تشخیص می دادند؛ به واسطه شدت ترسى که در #شب_قدر به آنها وارد می شد.
? بحارالانوار جلد 25 صفحه 71
ترس عجیب آن دو نفر از شب قدر