بی بصیرتی درد بی درمان.
خدا نکند کسی به این درد گرفتار شود. مبتلا شدن به این درد، گاهی باعث نابودی دنیا و آخرت انسان می شود و زحمات چندیدن و چند ساله انسان را به باد می دهد
به تاریخ که مراجعه کنیم به راحتی میتوان فهمید، همین درد باعث جدایی، پشت کردن و خیانت مردم به اهل بیت علیهم السلام بوده است. تصورش را بکنید چه دردی از این بالاتر وجود دارد که در زمان امام حسین علیه السلام باشی اما به خاطر ابتلا به این درد، از یاری نمودن حضرتش باز بمانی. این چه دردی است که انسان را زمین گیر کرده و پای رفتن به کربلا را از او می گیرد.
امام علی علیه السلام در بیان این درد می فرمایند:
کورى دیده، بهتر است از کورى بصیرت.
آری، اگر چشم باشد اما وقتی نتوان حقیقت را درک کرد، وقتی نتوان راه را از بیراهه تشخیص داد، کوری از آن چشم داشتن و دیدن، هزاران مرتبه بهتر است. لااقل هنگام بازخواست روز قیامت، جرم وگناهش کمتر است.
*امتیاز انسان به بینش اوست که همان بصیرت است. یعنی عبرت گرفتن، درک کردن، فهمیدن، تشخیص به موقع و عمل بر طبق وظیفه. وگر نه حیوانات هم چشم دارند و حتی برخی از آنان دیدشان به مراتب از انسان هم قوی تر است
* بصیرت یعنی قدرت تشخیص راه از بیراهه. یعنی شناخت دوست از دشمن. بصیرت داشتن، یعنی شناخت سود از زیان. یعنی شناخت و پیروی از حق و دوری از باطل. بصیرت یعنی حسین علیه السلام را شناختن، راه بهشت را از جهنم تشخیص دادن و مسیر زندگانی را بر مبنای آن قرار دادن.
*بصیرت یعنی اینکه انسان با دید توجه و عبرت به محیط اطراف خود نگاه کند، خود را به تفکر و اندیشه وا دارد. قدرت تحلیل و نتیجه گیری پیدا کند. حقیقت را از لابلای زرق و برق دروغین باطل تشخیص دهد.
*بصیرت یعنی تشخیص گرگ در لباس میش. یعنی دیدن خنجر پشت لبخند دشمن
*بصیرت یعنی تشخیص جوانب مختلف یک کار و تسلیم نشدن در برابر احساسات و عواطف و تعصبات قومی و حزبی
*بصیرت یعنی خدا را شناختن و خواست او را بر خواهش دل خود ترجیح دادن و در یک کلام؛ خود را فدای او کردن
*بصیرت یعنی تولی، نزدیک شدن و پیروی کردن از هر چیزی و هرکسی که بوی خدا دارد.
*بصیرت یعنی تبری، دوری و بیزاری جستن از هر کسی که رنگ و بوی جدایی از خدا دارد خواه از نزدیکان باشد یا از دوستان.
*بصیرت داشتن یعنی تسلیم محض خدا و اولیا خدا بودن. یعنی بدون چون چرا، گوش به حرف ولی امر داشتن و و او را اطاعت نمودن
*بصیرت یعنی سر سپردگی به امر مولا، بی هیچ درنگ و تعللی.
بی بصیرتی درد بی درمان.