مرحوم بن قولویهٔ قمی استاد شیخ مفید در کتاب کامل الزیارات نقل می کند:
زمین کعبه خواست افتخار کند که من آن زمینی هستم که خانه خدا بر من نهاده شده است. زمین کربلا گفت خاموش! من آن زمینی هستم که حسین بن علی علیه السلام بر من دفن شد تو را چه به اینکه افتخار کنی.
زمین ها باهم فرق می کند. در روایات داریم که برخی از زمین ها مرحومه هستند و برخی ملعونه. برخی از زمین ها مورد رحمت هستند و برخی دیگر مورد لعن هستند. در روایت داریم که هر زمینی که مسجدی بر آن بنا شده است البته مسجدی که برای خدا است نه مسجد ضرار و مانند آن، جایی است که یا شهیدی در آن افتاده است و یا قطره خونی از شهید بر روی آن افتاده است و آنجا مسجد بنا شده است.
در روایتی از امام رضا علیه السلام هست که ایشان فرمودند: آن درختی که ولایت ما را پذیرفته است میوه و بار شیرین دارد ولی گیاهی که ولایت ما اهل بیت را نپذیرفته است، خوار و خاشاک است و به درد سوختن می خورد. حیواناتی که ولایت ما را پذیرفته اند حلال گوشت شده اند که گوشتشان لیاقت دارد که وارد بدن مومن شود و آن حیواناتی که ولایت ما را نپذیرفته اند، حرام گوشت شده اند.
عهد خداوند در عالم ذر بر همه انسان ها عرضه شد و برخی انسان ها پذیرفتند و برخی نه و این اتفاق بر اساس اختیار افتاده است و جبری در کار نبوده است. مرحوم علامه طباطبایی در جلد 8 المیزان بر اساس روایت می فرمایند: بعد از آنکه آن عهد ولایت عرضه شد، یک آتشی افروخته شد و به انسان ها گفته شد که وارد این آتش شوند. برخی ها بی محابا وارد آتش شدند چون خدا امر کرده بود و برخی وارد نشدند. در روایت است که آنهایی که وارد آن آتش شدند “اصحاب الیمین ” هستند و آنهایی که وارد نشدند “اصحاب الشِمال” هستند. ایشان می فرمایند: شاید آن آتش که اصحاب الیمین واردش شدند، شاید تمثلی باشد از اینکه آنها قرار است بیایند به دنیا و بندگی کنند، در دنیایی که بلا، سختی و مصیبت دارد بندگی کردن مانند آن است که در آتش وارد شوی.
بندگی کردن مانند وارد شدن به....