بارگناه بر دوشمان سنگین است.
بارگناه بر دوشمان سنگین است
مردی بار گندم بر دوش الاغ خود نهاد و بار گندم چنان زیاد شد که الاغ پاهایش لرزید زمین نشست. هر چقدر تلاش کردند نتوانست برخیزد.
مردی دور دست این صحنه دید گریست. پسرش علت را پرسید.
گفت: بر حال خود گریستم که مانند این الاغ باری از گناهان بر دوش می کشم و این بارِ گناهان حال عبادت را از من گرفتهاند.
چنانچه این الاغ از سنگینی بار نتوانست برخیزد، سنگینی بار گناهان نیز مرا نمیگذارد برای نماز صبح از بسترم برخیزم…