اظهاردوستی نابجا
روزی قنبر، غلام حضرت علی(علیه السلام) به مجلس یکی از متکبران (به خاطر کاری) وارد شد.
در حضور آن شخص، عده ای ازجمله، مرد کوته فکری که خود را از شیعیان ثابت قدم امام علی(ع) می دانست، نشسته بودند.
موقعی که قنبر به مجلس وارد شد، آن شیعه به احترام قنبر از جا برخاست و عملاً مقدم او را گرامی شمرد. مرد متکبر از این کار خشمگین شد و به وی گفت: آیا در محضر من برای ورود یک فرد خدمتگزار قیام می کنی؟
آن مرد شیعه به جای سکوت با ناراحتی به او جواب داد، و خشم صاحب مجلس را بیشتر کرد. او گفت: قنبر آن قدر شریف است که فرشتگان بال های خود را در راه وی می گسترانند، یعنی قنبر روی بال های ملائکه راه می رود.
این اظهار دوستی نابجا نزد دشمن، سبب شد که صاحب مجلس عصبی گشته و بلند شد قنبر را زد و ناسزا گفت و تهدیدش کرد که نباید از این کتک زدن و دشنام کسی آگاه شود. طولی نکشید آن شیعه بر اثر مارگزیدگی بستری شد. علی(ع) به عیادتش رفت و به وی فرمود: «اگر می خواهی خداوند عافیت دهد، باید متعهد شوی که از این به بعد، نسبت به ما و دوستان اظهار محبت بی مورد نکنی، و در نزد دشمنان موجبات زحمت و آزار یاران ما را فراهم نیاوری»
سفینه البحار، ص592
اظهاردوستی نابجا